شرکت OpenAI از قابلیت جدیدی به نام ChatGPT Pulse رونمایی کرده است که با هدف تبدیل ChatGPT از یک ابزار واکنشی (Reactive) به یک دستیار فعال و پیشقدم (Proactive) طراحی شده است. این ویژگی در طول شب، بر اساس تاریخچه گفتگوها، بازخورد کاربر و اپلیکیشنهای متصل شده مانند تقویم و ایمیل، تحقیق کرده و هر روز صبح مجموعهای از ۵ تا ۱۰ گزارش کوتاه و شخصیسازیشده را به کاربر ارائه میدهد.
مهمترین ویژگیهای Pulse عبارتند از:
- خلاصههای صبحگاهی شخصیسازیشده: Pulse به صورت خودکار خلاصهای از اخبار مورد علاقه کاربر، برنامههای روزانه از تقویم، ایمیلهای مهم و حتی پیشنهادهایی برای پروژههای در حال انجام کاربر را آماده میکند.
- تجربه کاربری متفاوت: این گزارشها در قالب “کارتهای بصری” جذاب نمایش داده میشوند و برخلاف شبکههای اجتماعی، برای جلوگیری از اسکرول بیپایان، پس از نمایش چند کارت، با پیامی به پایان میرسد.
- ادغام با اکوسیستم کاربر: با اتصال به Gmail و Google Calendar، این قابلیت میتواند دستور کار روزانه تهیه کند یا ایمیلهای مهم را خلاصه کند.
- عرضه تدریجی: این ویژگی ابتدا برای کاربران گرانترین طرح اشتراکی (Pro با قیمت ۲۰۰ دلار در ماه) عرضه شده و به تدریج برای سایر کاربران نیز در دسترس قرار خواهد گرفت.
بخش ۲: تحلیل پیمان امیدی (متخصص استراتژی دیجیتال و تجربه کاربری)
این حرکت OpenAI فقط اضافه کردن یک ویژگی جدید نیست؛ این یک حمله مستقیم به “صفحه اول صبحگاهی” کاربران و تلاشی برای تغییر بنیادین در تعریف یک دستیار هوش مصنوعی است.

۱. استراتژی اول: جنگ بر سر “عادت اول صبح”
- اولین کاری که اکثر ما صبحها انجام میدهیم چیست؟ چک کردن ایمیل، شبکههای اجتماعی یا یک اپلیکیشن خبری. OpenAI با Pulse مستقیماً این عادت را هدف گرفته است. هدف این است که ChatGPT اولین اپلیکیشنی باشد که شما هر روز صبح باز میکنید. با ارائه یک خلاصه تمیز، شخصیسازیشده و بدون الگوریتمهای اعتیادآور، OpenAI در حال ارائه یک جایگزین سالمتر و کارآمدتر برای “دوماسکرولینگ” (Doomscrolling) صبحگاهی است. این یک بازی برای تصاحب باارزشترین زمان توجه کاربر در طول روز است.
۲. استراتژی دوم: از “ابزار پاسخگو” به “شریک فکری”
- این بزرگترین جهش مفهومی در این خبر است. ChatGPT تا به امروز یک “جعبه ابزار” بوده است؛ شما باید میدانستید چه میخواهید و سوال درست را میپرسیدید. اما Pulse این رابطه را معکوس میکند. او بدون اینکه شما بپرسید، بر اساس شناخت خود از شما، نیازهایتان را پیشبینی کرده و اطلاعات لازم را فراهم میکند. این یعنی گذار از یک “دستیار اجرایی” به یک “شریک فکری استراتژیک”. این همان سطحی از پشتیبانی است که تا پیش از این فقط مدیران ارشد با داشتن دستیاران انسانی متعدد به آن دسترسی داشتند.
۳. استراتژی سوم: عادیسازی “عاملیت” (Agentic Behavior)
- Pulse یک اسب تروای هوشمندانه برای عادیسازی رفتار “عاملمحور” هوش مصنوعی است. وقتی کاربران عادت کنند که AI به صورت خودکار ایمیلها و تقویمشان را بررسی و برایشان خلاصه تهیه کند، گام بعدی بسیار طبیعیتر به نظر خواهد رسید: “حالا که ایمیل را خواندی، لطفاً به آن پاسخ هم بده” یا “حالا که برنامه سفر را دیدی، لطفاً بلیت را هم رزرو کن”. Pulse در حال ساختن پل اعتماد لازم برای آیندهای است که در آن، ایجنتهای هوش مصنوعی وظایف را به نیابت از ما انجام خواهند داد.
بخش ۳: راهکار عملی و پیامدها
برای کاربران حرفهای و مدیران:
- از آن به عنوان یک “دستیار اجرایی مجازی” استفاده کنید: با اتصال تقویم و ایمیل کاری خود، میتوانید هر روز صبح ۵ دقیقه برای هماهنگی با دستیار هوش مصنوعی خود وقت بگذارید و یک دید کلی از اولویتهای روز به دست آورید. این کار میتواند جایگزین جلسات هماهنگی صبحگاهی تیم شود.
- برای تحقیق و یادگیری مداوم از آن استفاده کنید: موضوعات کلیدی صنعت خود را در گفتگو با ChatGPT مطرح کنید تا Pulse به صورت خودکار هر روز جدیدترین اخبار و تحلیلها در آن حوزه را برای شما جمعآوری کند. این یک فید خبری کاملاً شخصیسازیشده و بدون هیاهو است.
برای کسبوکارها و بازاریابان:
- یک کانال ارتباطی جدید در حال ظهور است: در آینده، همانطور که کسبوکارها برای دیدهشدن در خبرنامه ایمیلی افراد تلاش میکنند، باید برای دیدهشدن در “خلاصه صبحگاهی Pulse” نیز رقابت کنند. این یعنی تولید محتوay بسیار باکیفیت و قابل استناد که AI آن را به عنوان یک منبع معتبر شناسایی کند.
برای جامعه (و نگرانیهای حریم خصوصی):
- مرز بین کمک و نظارت در حال محو شدن است: این سطح از کارایی به قیمت دسترسی عمیق هوش مصنوعی به خصوصیترین دادههای ما (ایمیلها، برنامهها، گفتگوها) به دست میآید. کاربران باید به صورت آگاهانه در مورد اینکه چه میزان از حریم خصوصی خود را با راحتی و کارایی معامله میکنند، تصمیم بگیرند.