معنی ضرب المثل ” عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید “
در این پست با معانی و مفهوم اصلی این ضرب المثل ایرانی آشنا می شوید. با دلگرم همراه باشید.
معنی ضرب المثل عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید چیست؟
هنگامی که عروس در ابتدا به عنوان فردی بی عیب و ممتاز تعریف می شود، در پایان که ویژگی ها و عیوب طبیعی او نمایان می شود، مردم شگفت زده و حتی ناامید می شوند. این ضرب المثل به ما هشدار می دهد که باید واقعیت ها را به جای رویاها و تصورات اغراق شده بیان کنیم. بطور خلاصه معنای ضرب المثل عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید، به موارد زیر اشاره دارد:
1- یعنی چیزی که در تعریف و تمجید آن اغراق می شد، در حقیقت به دردنخور و بی کیفیت بود.
فال خودت رو ببین
کلیک کن تا ببینیش
2- در معنای ظاهری ضرب المثل یعنی کسی از تازه عروسش پیش دیگران کلی تعریف می کند و پز می دهد، اما پس از مدت کوتاهی حقیقت عروس برملا شده و متوجه می شوند نه تنها هنری ندارد بلکه دست و پا چلفتی و بی سلیقه است.
در معنای کنایی ضرب المثل یعنی کسی که بیش از حد، خوبی های کسی یا چیزی را بیان می کند که به آن یقین ندارد، پس از مدتی که نقاط منفی آن شخص یا شی نمایان می شود، دیگران زبان به تمسخر و طعنه می گشایند.
معنی و ریشه ضرب المثل «صدا از ته چاه بر آمدن»
3- معمولا عوام می گویند چیزی که زیادی تعریف شود، آخر سر گَندش در می آید! مانند فروشنده ای که از اجناسش با اغراق تعریف می کند و آن را اصل دانسته و حتی زیر قیمت سایر فروشگاه ها می فروشد اما بعدها که مغازه اش به دلیل تقلبی بودن اجناس پلمب می شود، تمام آن تعریف و تمجید ها را می شویَد و می برد!
تاریخچه و داستان ضرب المثل عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید
می گویند روزی روزگاری در یک روستای دورافتاده، دختری به نام سارا بود که از زیبایی و اخلاق نیکو شهرت زیادی داشت. خانواده اش تصمیم گرفته بودند او را به عقد پسری به نام امیر درآورند که یکی از جوانان تحصیل کرده و خوش خانواده بود. مراسم نامزدی به خوبی برگزار شد و همه در روستا از این وصلت خوشحال بودند.
آشنایان و فامیل های سارا، به شدت از او تعریف می کردند و او را به عنوان دختری بی عیب و نقص می شناختند. حتی مادرش می گفت: “سارا نه تنها زیباست، بلکه در خانه هم بسیار زحمت کش و دست به کار است. هیچ کس مثل او نمی تواند از پس همه چیز بربیاید.” این تعریف ها و تمجیدها در دل همه خانواده ها و آشنایان شگفتی ایجاد کرده بود. امیر نیز با شنیدن این تعریف ها از سارا بسیار خوشحال و منتظر بود.
پس از ازدواج، سارا به خانه ی امیر نقل مکان کرد و زندگی مشترکشان شروع شد. اما پس از مدتی، سارا نشان داد که همان طور که مادرش گفته بود، یک انسان بی عیب و نقص نیست. او هم مانند دیگران گاهی حوصله نداشت که در خانه کار کند و گاهی از کارهای روزمره کلافه می شد. صبح ها خواب می ماند و نمی توانست همیشه به موقع به کارهای خانه رسیدگی کند. همچنین در آشپزی هم گاهی اشتباه می کرد و غذاهایی که می پخت، همیشه خوشمزه نمی شدند.
امیر که با تعریف هایی که از سارا شنیده بود، انتظارات زیادی از او داشت، کم کم از این مسائل ناراحت شد. او نمی توانست باور کند که آن دختر زیبا و دست به کار که همه از او تعریف می کردند، حالا کمی بی دقت و کلافه از کارهای روزمره شده باشد. کم کم این مسائل تبدیل به دلخوری ها و ناراحتی های کوچک در زندگی مشترکشان شد.
روزی یکی از آشنایان امیر که به خانه شان آمده بود، به او گفت: “امیر جان، ‘عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید.’ در تعریف و تمجید از سارا اغراق می شد و به جای اینکه او را همان طور که هست بپذیریم، فکر کردیم که همیشه باید بی عیب و نقص باشد. حالا که نواقصی از او را می بینیم، نمی توانیم آنها را پذیرفت.”
امیر با این حرف به خود آمد و متوجه شد که تعریف های اغراق آمیز از سارا هیچ وقت واقعی نبودند. او باید سارا را همانطور که بود، با همه خوبی ها و نقص هایش می پذیرفت. از آن پس، امیر به خود قول داد که در زندگی مشترکشان، از انتظارهای بی جا دست بردارد و درک کند که هیچ انسانی کامل نیست.
این داستان به همه یادآوری می کند که در زندگی هیچ چیزی یا کسی بی عیب و نقص نیست. اغراق در تعریف ها و تمجیدهای بیش از حد نه تنها انتظارات نادرست می آفریند، بلکه در نهایت باعث ناامیدی و سرخوردگی می شود.