داستان فیلم پاپیون

فیلم «پاپیون» (Papillon) محصول سال ۱۹۷۳، داستانی واقعی از تلاش‌های بی‌وقفهٔ هانری شاریر، معروف به پاپیون، برای فرار از زندانی در گویان فرانسه را روایت می‌کند. این فیلم با بازی استیو مک‌کوئین و داستین هافمن، به یکی از آثار ماندگار سینما تبدیل شده است.

خلاصه داستان فیلم پاپیون

هانری شاریر، ملقب به پاپیون به دلیل خالکوبی پروانه روی سینه‌اش، در سال ۱۹۳۳ به اتهام قتلی که ادعا می‌کند مرتکب نشده است، به حبس ابد در گویان فرانسه محکوم می‌شود. در مسیر انتقال به زندان، او با لوئیس دگا، یک جاعل اوراق قرضه، آشنا می‌شود. دگا که مقدار زیادی پول همراه دارد، هدف سایر زندانیان قرار می‌گیرد. پاپیون پیشنهاد می‌دهد در ازای تأمین هزینهٔ فرار، از دگا محافظت کند. این توافق، آغاز دوستی عمیق آن‌ها می‌شود.

تلاش‌های پاپیون برای فرار

پاپیون بارها برای فرار تلاش می‌کند:

  • فرار اول: او به همراه دگا و دو زندانی دیگر، کلاسیت و آندره ماتوریته، نقشهٔ فرار می‌کشند. در حین فرار، کلاسیت بیهوش می‌شود و دگا برای جلوگیری از لو رفتن نقشه، نگهبان را از میان برمی‌دارد. آن‌ها از دیوار زندان عبور کرده و به سمت آزادی می‌گریزند.
  • مواجهه با قایق خراب: پس از فرار، آن‌ها با پاسکال، فردی که قرار است قایقی برایشان فراهم کند، ملاقات می‌کنند. اما قایق سوراخ و خراب است و آن‌ها متوجه می‌شوند که فریب خورده‌اند.
  • پناه بردن به جذامی‌ها: در ادامه، با کمک یک شکارچی محلی، به منطقه‌ای تحت قرنطینه که جذامی‌ها در آن زندگی می‌کنند، می‌رسند. جذامی‌ها به آن‌ها کمک کرده و وسایل و قایقی در اختیارشان می‌گذارند.
  • دستگیری مجدد: پس از رسیدن به ساحلی در کلمبیا، توسط سربازان شناسایی می‌شوند. در تیراندازی، ماتوریته زخمی شده و به همراه دگا دستگیر می‌شود. پاپیون مجبور می‌شود آن‌ها را رها کرده و به تنهایی فرار کند.

زندگی در قبیله بومی و دستگیری مجدد

پاپیون به یک قبیلهٔ بومی پناه می‌برد و مدتی با آن‌ها زندگی می‌کند. یک روز صبح، متوجه می‌شود که افراد قبیله رفته‌اند و او را با کیسه‌ای از مروارید تنها گذاشته‌اند. او به یک پاسگاه پلیس می‌رود و از یک راهبه می‌خواهد که او را به صومعه ببرد. اما رئیس صومعه او را به پلیس تحویل می‌دهد و پاپیون مجدداً دستگیر می‌شود.

حبس انفرادی و تلاش نهایی برای فرار

پاپیون به هفت سال حبس انفرادی محکوم می‌شود. پس از آزادی، به جزیرهٔ شیطان منتقل می‌شود. در آنجا، با مشاهدهٔ جریان آب و پرتاب نارگیل‌ها، متوجه می‌شود که می‌تواند با استفاده از کیسه‌های نارگیل، روی آب شناور بماند. او با ساختن یک قایق از کیسه‌های نارگیل، به دریا می‌زند و سرانجام به آزادی می‌رسد.

پایان فیلم

فیلم با صحنه‌ای به پایان می‌رسد که پاپیون، پس از سال‌ها تلاش و تحمل سختی‌های فراوان، سرانجام به آزادی دست می‌یابد. این پایان، نمادی از ارادهٔ قوی و میل بی‌پایان انسان به آزادی است.

فیلم «پاپیون» با روایت داستانی واقعی و نمایش تلاش‌های بی‌وقفهٔ یک مرد برای دستیابی به آزادی، به یکی از آثار ماندگار سینما تبدیل شده است. این فیلم، علاوه بر داستان جذاب، با بازی‌های درخشان استیو مک‌کوئین و داستین هافمن، همچنان پس از گذشت سال‌ها، مورد توجه علاقه‌مندان سینما قرار دارد.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *