ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی، شاعر بزرگ قرن پنجم هجری، از برجسته ترین قصیده سرایان عهد غزنوی است که اشعارش آمیخته با فلسفه، عرفان و مدح پادشاهانی چون محمود غزنوی بود.
تحقیق در مورد زندگی عنصری بلخی + آثار و اشعار
ابوالقاسم حسن بن احمد مشهور به عنصری بلخی شاعر فارسی گوی می باشد که در سال ۳۵۰ هجری در شهر بلخ به دنیا آمد.
زندگی نامه عنصری بلخی
چنانچه گفته شده، پدر عنصری بلخی بازرگان بود و او نیز پیشه پدر را داشت بعد از فوت پدر و مادرش به تجارت پرداخت در سفری راهزنان دارایی و سرمایه اش را بردند بعد از این اتفاق عنصری به تحصیل علم و دانش پرداخت، هنر آموخت و مشهور شد این داستان که در(کتاب الفرج بعد الشدّه) آمده است گویای تمکّن مالی خاندان عنصری است که در کمال دارایی و مکنت به شعر و ادب پرداخته، در «تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا،ص 559» «تذکره الشعرا، ص 18» نوشته شده که عنصری نزد ابوالفرج سگزی کسب علم کرده، ابولفرج سگزی از شاعران اواخر قرن چهارم بوده است.
برادر سلطان محمود غزنوی، امیر نصر، حامی عنصری بلخی بود و او را گرامی می داشت از این رو وی را به غزنه دعوت کرد و عنصری بلخی به غزنه مهاجرت کرد. عنصری به واسطه حمایت امیر نصر در دربار سلطان محمود به مقام و رتبه عالی رسید.
استاد قصیده سرا و مدح سرای قرن پنجم
ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی، بزرگترین استاد قصیده سرا و مدح سرای قرن پنجم است تا کنون قصیده های فراوانی از قصیده سرایان سروده شده امّا هیچ یک در انشاء و معنی و مفهوم قابل قیاس با قصیده های عنصری نیست. قصیده های این شاعر اکثرا در مدح وستایش پادشاه هم دوره اش سلطان محمود و مسعود غزنوی سروده شده است. عنصری در مدح وستایش میانه رو بود و اشخاص ناشایست را نمی ستود و برای بدست آوردن زر وسیم، دانش، آزادگی وجوانمردی را زیر پا و از این زمانی که امیر ابویعقوب برادر سلطان، جیره و مواجب او را قطع می کند، به مدح و ستایش او نپرداخت.
عنصری، اغلب علوم رایج در عصر خود را می دانست وعلاوه بر شاعری، یک دانشمند بود که در قسمتی از علوم عقلی تبحر داشت.این استدلال، تفکر و تمرکز در سبک و روش شعری، نتیجه زحمات علمی و ورزش های فلسفی است که بدست آوردن آن برای هر کس میسر نمی باشد. فطرت و غریزه در عموم مردم محدود است و از آن حد بلاتر نمی رود مگر با امکانات و وسایل علمی، و پر واضح است که اگر فکر آدمی محدود و سطحی باشد، فهم و تفسیرش نیز پیش پا افتاده و سطحی خواهد بود. جدا از اینکه عنصری معنای فلسفی و ریاضی را با اصطلاحات آن به صورت شعر بیان می کند و علم و توانمندی اش را به رخ می کشد امّا دریغ وافسوس که این وصف ها فقط در مدح و ثنای سلطان محمود بوده و اکنون جز آن توصیف ها چیزی باقی نمانده است.
قطران تبریزی: شاعر قرن پنجم هجری
شرف الزمان حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی، شاعر برجسته قرن پنجم هجری، در روستای شادباد مشایخ تبریز متولد شد و هم عصر با حکومت های شدادیان و روادیان…
سبک شعر عنصری
نمونه های مختلف از سبک شعر عنصری عبارتند از:
نمونه شعر قصیده عنصری بلخی
عنصری قصیده هایش را بدون مقدمه شروع می کرد و به توصیف اوضاع و شرایط زمانه با وصف هایی بی نهایت شاعرانه می پرداخت. با خواندن ابیات و اشعار عنصری متوجه آهنگ و گوش نوازی کلمات می شویم که آرایش این چنین کلمات در کنار هم در توان هر کسی نیست. ابیاتش استوار و متین و در عین حال صاف و روان است، عنصری با رعایت فنون مهّم شاعری مدحی زیبا متناسب با عصر خود می آفرید.
چیست آن آبی چو آتش وآهنی چون پرنیان بی روان تن پیکری پاکیزه خون در تن روان
ار ب جُنبانی ش آبس ت، ار بلرزانی درخ ش ار ب یندازی ش تی ر است، ار ب خ مّ انی ک م ان
آی ن ه دی دی برو گست رده م روارید خ ورد ری زۀ ال م اس دی دی ب اف ت ه بر پرن ی ان
ب وس ت ان دی دار آت ش ک ار، نش ناس د خ رد کات ش افروخ ته است آن یا ش کف ته بوس تان؟
تا بدس ت ش اه باش د، م ار باش د بی فس ون کش تن بدخ واه او را تی ز باش د بی فس ان
شاه گیت ی خسرو لش کر کش لش کر شکن سای ه یزدان شَ ه کش ورده کش ور س تان
زیر کردارش بزرگی، زیر گفتارش خرد زیر پیمانش شپهر و، زیر فرمانش جهان
پس ت گش ته راس تی، از نام او گردد بلن د پیر گشته مردمی، از یاد او گردد جوان
ای خ رد را جان و جان را دان ش و، دل را امی د پ ادش اه ی را چ راغ و، نیکن امی را روان
ب ر سپ هر م هر م هری، بر ن گی ن دادم ه ر در س ر گفت ار چشمی، در ت ن کردار ج ان
کوه کان بادوزان گردد به جنبش اسب تست ک وه گ ردد زیر زی ن و باد گ ردد زی ر ران
ک ار خواهی ک ار بخش ی ک اربن دی ک ارده ک اربین ی ک ارجوی ی کار س ازی ک اردان
ش ادی و ش اه ی ت و داری، ش ادب اش جامه شادی تو پوش و نامۀ شادی تو خوان
اشعار عرفان، منطق و حکمت عنصری
عنصری در اشعارش عرفان، منطق و حکمت را با هم آمیخته وآثار زیبایی را آفریده است. قصیده هایش پر از نکات اخلاقی و علمی است. تمرکز، نکته سنجی وتلاش دربکارگیری مفاهیم جدید و ابتکاری است که مفهوم اشعار وی را به قدری دشوار ساخته و به همین دلیل در دیوان اشعارش ایرادات گوناگونی راه پیدا کرده و نیاز به اصلاح دقیق دارد.
تا ه می ج ولان زل ف ش گ رد لالست ان ب ود عش ق زلف ش را بگ زد ه ر دل ی ج ولان ب ود
تا ه می نات اف ت ه ت اب اوف ت د در جَ ع د او ت اف ت ه ب ودن دل عُ ش اق را پ ی م ان ب ود
م ر م را پ ی دا ن ی ام د ت ا ن دی دم زل ف او ک ز شب َه زن جی ر باش د باز ش ب چوگان بود
تا جهان بودست کس بر ماه نفشاندست مشک زلف او چون هر شبی بر ماه مشک افش ان بود
«تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، ص 563 و 564»
اشعار فلسفی عنصری
معانی اشعار عنصری بلخی بیشتر فلسفی است با این حال در اشعارش کمتر از اصطلاحات فلسفی استفاده کرده با این کار می خواسته معانی فلسفه را در اشعارش محو کند وآنها را بیاراید. از آن جا که عنصری بر علوم عقلی تسلط داشت اصطلاحات علمی نیز، در اشعارش راه پیدا کرده گاهی این اصطلاحات را با قوه تخیل شاعرانه اش ترکیب کرده.
گر چه سامان جهان اندر خرد باشد خرد تا از او سامان نگیرد سخت بی سامان بود…
تا باصل اندر روان را با خرد خویشی بود تا به طبع اندر زمستان ضد تابستان بود…
همیش ه ب ودی تأثی ر آسم ان به زمین ز فضل اوس ت کنون اندر آسم ان تأثیر…
م ردمی چیست م ردم ی ع رض اس ت ج ز دل پ اک اوش ج وه ر نیس ت…
ذات آزردگ ی اس ت ص ورت او گ رچ ه آزادگ ی مصّ ور نیس ت…
چون ز احکامش سخن گویی شود جوهر عرض چون ز آثارش سخن رانی عرض جوهر شود…
خدای را دو جهان است فعلی و عقلی یکی بمایه قلیل و یکی بمایه کثیر…
جهان فعلی دنیا جهان عقلی شاه یکی جهان صغیر و دگر جهان کبیر…
به تی غ قه رش اندر فلسف ی را نش ان جب ر و آن اختی ارس ت
به ح د فضلش اندر هندس ی را طریق هندسه عل م ن زار اس ت
مدیحه سرایی عنصری بلخی
عنصری بلخی اغلب با مدیحه سرایی ش هنرنمایی می کرد و در اغلب مواقع به مدح و ستایش سلطان محمود و شهامت و دلاوری هایش در جنگها پرداخته از این رو عنصری در سفر ها هم رکاب سلطان محمود بود وقایع را می دید وبه وصف دقیق و عالی از عدل پروری شجاعت وفاداری سخاوت دانش حاکمان و مدیحه سرایی می پرداخت.
طلعتش مانند خورشید منوّر، همتّش از دعای ابدال برتر، نعمتش مانند ریگ بیابان و سخاوتش مثل دریای بیکران است، جودش عین وجود و کینش مایۀ عدم است، رَایَش در دل عقل فروزد و رویش در تن جان فزاید، قرار زمین و مدار آسمان است. دریای سخا و بوستان وفاست، سفینۀ ادب و قطب علم و گنج هنر است ، شیر در مقابل شمشیر او مانند برگ رزان در برابر باد خزان است، گردنکشان را به گرز می کشد و مغز بداندیشان در برابر باد خزان است، گردنکشان را به گُرز می کُشد و مغز بداندیشان را به تبر می کوبد …
عنصری بلخی قصیده ای بلند نزدیک به صد و هشتاد بیت دارد که مجموعه ای از جنگ ها و پیروزی های سلطان را در آن به نظم کشیده، اشعار زیر از جنگ های سلطان محمود و محل جنگ آمده است.
اگر شجاعت گوی ی، به کودک ی در غ ور زپش ت اس ب م بارز ربود پی ش پ در
به جنگ غزنی آن لشک ری چو ابر س یاه هم ه سراس ر آتش سنان و برق س پر
دویست پیل در آن دشت هر یکی کوهی بزی ر پ ای بن اورد خاک ک رده حج ر
به جن گ م رو که از اوز کن د ت ا در ری دهی نبود نه شهری که زو نبود حش ر
ورنه از هی اطله گوی م، ع جب فروم ان ی که شاه ایران آنجا چگونه شد به س فر
خ دایگ ان خ راس ان ب ه دش ت پیش اور به حم له ای بپراکند جمع آن لش کر
به مولیان شد و در ره دویست قلعه گشاد که هر یکی را صد بند بود چون خیبر
«تاریخ ادبیات ایران، دکتر شفق، ص 156»
عنصری جشن سده که در بهمن ماه برگزار می شد را چنین وصف نموده:
س ده جش ن م ل وک نام دار اس ت ز اف ری دون و از ج م یادگ ار اس ت
زمین امشب تو گویی کوه طور است ک زو ن ور ت ج لّ ی آش ک ار اس ت
گر این روز است،شب خواندش نباید وگر شب روز شد، خوش روزگار است
هم انا ک ای ن دی ار اندر به شتس ت ک ه ب س پر نور و روح انی دیارس ت
ف ل ک را با زمی ن انبازه ای هس ت که وهم هر دو تن در یک شم ارست
هم ه اج رام آن اح کام ن ور اس ت همه اجسام این اجزای اجزای نارست
اگر ن ه ک ان بیج اده س ت گردون چ را ب ای د هوا بی ج اده ب ار اس ت؟
چه چیز است آن درخت روشن ایی که برگش اصل و شاخش صد هزار است
گه ی س رو بلند است و، گه ی باز عق یق ش گنب د زرّی ن ن گ ار اس ت
ور ای دون کو به صورت روش ن آمد چ را تیره وش و هم رنگ ق ار اس ت؟
گ ر از فصل زمس تان اس ت بهم ن چرا امش ب جهان چون لاله زار است؟
به لاله ماند این لیکن نه لاله س ت ش رار آت ش ن م رود و ن ارس ت
«تاریخ ادبیات ایران، دکتر شفق، ص 155»
آثار عنصری بلخی
دیوان اشعاری از عنصری بر جای مانده که بخشی از قصیده های این شاعر است و به نقل از مجمع الفصحاء، اصل این دیوان بیش از سی هزار بیت بوده که اکنون تنها دو هزار بیت از آن ها باقی مانده که شامل قصیده، غزل، رباعی، قطعه، ترکیب بند و مثنوی است که بیشتر قصیده های او در مدح سلطان محمود و مسعود غزنوی است.
آثار این شاعر بزرگ بر اساس کتاب دیوان عنصری با بردباری و همّت سیاوش جعفری، و با همکاری انتشارات کتابخانه سنائی، توسط دکتر سید محمد دبیر سیاقی تصحیح شده و در گنجور در دسترس قرار گرفته است.
از آثار عنصری که در گنجور در دسترس است می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- قصاید
- رباعیات
- قطعات و ابیات پراکنده ی قصاید
- ابیات پراکنده ی مثنوی ها
- اشعار منسوب
وامق و عذرا
قصه ای کهن که عنصری آنرا به نظم کشیده وبرخی از ابیاتش در فرهنگ ها پراکنده شده.
در لغت فرس اسدی اینگونه آمده است:
ابا ویژگان ماند وامق به جنگ نه روی گریز و نه جای درنگ…
بفرمود تا “آس نس تان” پ گاه بی امد به نزدیک رخشنده ماه
بدو داد فرخن ده دخت رش را به گوه ر بیاراست اخت رش را
بتنجید عذرا چو مردان جنگ ترنج ید بر برگ ی ب ی درن گ
مثنوی های دیگری مانند سرخ بت و خنگ بت، شادبهر و عین الحیات که داستان های ایرانی بوده اند را به عنصری بلخی نسبت می دهند که متأسفانه هیچ یک از این آثار باقی نیست.