با هدف ارتقای بهرهوری و جلوگیری از خروج نیروهای متخصص، پیشنویس طرح «فوقالعاده خاص» کارکنان دستگاههای اجرایی و شهرداریها با امتیازدهی بر اساس سه شاخص امور حاکمیتی، متناسبسازی پرداخت و نگهداشت نیروی انسانی، در آستانه تصویب دولت قرار گرفت.
در ادامه سیاستهای دولت برای بهبود نظام جبران خدمت و افزایش انگیزه کارکنان بخش عمومی، اخیراً علاالدین رفیعزاده، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور، در جمع خبرنگاران اعلام کرده است که «برنامهای برای تصویب فوقالعاده خاص کارکنان دستگاههای اجرایی و شهرداریها» در دستور کار این سازمان قرار گرفته است. به صورت کلی، این طرح با هدف ارتقای بهرهوری منابع انسانی و جلوگیری از خروج نیروهای متخصص از بدنه دولت طراحی شده و در صورت تصویب، از نیمه دوم سال اجرایی خواهد شد.
تسنیم نوشت: پیگیریها نشان میدهد که پیشنویس مصوبه مربوطه هماکنون در مراحل پایانی بررسی در دولت قرار دارد و چارچوب کلی آن تدوین شده است. اگرچه هنوز این پیشنویس به تصویب هیئت وزیران نرسیده، اما اطلاعات غیررسمی حاکی از آن است که این فوقالعاده بر اساس امتیازدهی به سه عامل اصلی تعیین خواهد شد.
امور حاکمیتی و نظارتی:
در این بخش، کلیه کارکنان ارائهدهنده خدمات در حوزههای حاکمیتی و نظارتی مشمول امتیاز میشوند. بر اساس پیشنویس موجود، سقف امتیاز این بخش بسته به سطح مأموریت از حدود ۳ هزار تا ۷ هزار واحد امتیازی(سطح ملی) متغیر خواهد بود و شامل کارکنان ستادی ملی، استانی و شهرستانی است.
متناسبسازی میزان پرداخت مشمولان قانون:
این عامل با هدف جبران تفاوتهای پرداختی در دستگاههای مختلف و مدیریت خدمات کشور طراحی شده است. در این بخش، میزان امتیاز بر اساس محتوای کار و شرایط پرداخت مازاد بر سقفهای تعیینشده فعلی سنجیده میشود. در پیشنویس آمده که این عامل میتواند تا سقف ۶ هزار واحد امتیازی را پوشش دهد و ناظر بر تطبیق سطح پرداختها با مأموریتها و حجم کار واقعی است.
نگهداشت نیروی انسانی در بخش دولتی:
این عامل بر اساس شاخصهایی مانند سابقه خدمت، سختی کار، اهمیت شغل و شرایط محیطی تعیین میشود. در پیشنویس، برای مشاغل تخصصی و حساس یک رقم مشخص و برای سایر کارکنان حدود ۷ هزار واحد امتیازی پیشبینی شده است. هدف از این بخش، جلوگیری از خروج نیروهای کارآزموده به بخش خصوصی حفظ سرمایه انسانی دولت است.
سقف کلی و مشمولان طرح
بر اساس پیشنویس، سقف کل فوقالعاده خاص برای هر فرد تعیین شده است. دستگاههای اجرایی مکلف خواهند بود بر مبنای شاخصهای فوق و دستورالعمل ابلاغی، میزان امتیاز هر کارمند را محاسبه و در احکام حقوقی درج کنند. این طرح علاوه بر کارکنان دستگاههای اجرایی، شامل نیروهای شهرداریها نیز خواهد شد، مشروط به رعایت چارچوبهای مصوب شورای عالی اداری.
پیشینه و ضرورت اجرای طرح
ایده فوقالعاده خاص، سالهاست که در بدنه دولت بهعنوان ابزاری برای ایجاد انگیزه در کارکنان و جبران بخشی از شکاف درآمدی با بخش خصوصی مطرح بوده است. کاهش قدرت خرید کارکنان، مهاجرت نیروهای متخصص و افت بهرهوری از جمله چالشهایی بوده که دولت را به سمت چنین طرحهایی سوق داده است.
برخی کارشناسان معتقدند اجرای دقیق این طرح میتواند ضمن کاهش نابرابریهای پرداختی، به تقویت روحیه کارکنان و افزایش بهرهوری منجر شود. با این حال، تأمین منابع مالی لازم و جلوگیری از اعمال سلیقه در امتیازدهی، از مهمترین چالشهای پیشرو خواهد بود.
ملاحظات اجرایی و مراحل بعدی
طبق تبصرههای پیشنویس، دستگاههای اجرایی موظفاند درخواست برقراری این فوقالعاده را به همراه جدول امتیازات به سازمان اداری و استخدامی ارائه دهند و اجرای آن منوط به اخذ مصوبه نهایی دولت است. همچنین تصریح شده که این امتیازات باید بهطور شفاف در سامانههای حقوق و مزایا ثبت شود تا امکان نظارت کامل فراهم باشد.
به نظر میرسد با تصویب این طرح، نظام پرداخت در بخش عمومی یک گام به سمت انعطافپذیری در حمایتحداکثری از معیشت کارکنان نزدیکتر شود. با این حال، تجربه طرحهای مشابه نشان میدهد که موفقیت آن، وابسته به تأمین پایدار منابع و نظارت مؤثر بر حسن اجراست.
121 پاسخ
با توجه به اعلام افزایش حقوق کارکنان دولت، به عنوان یک فرد عملگرا، برنامهریزی مالی خود را بر اساس این تغییرات تنظیم خواهم کرد. این اقدام میتواند تأثیر مثبتی بر بهبود وضعیت معیشتی داشته باشد، لذا پیگیری دقیق جزییات و تطبیق آن با شرایط شخصی را در اولویت قرار میدهم.
این خبر مرا به یاد روزی انداخت که پس از ماهها تلاش، پاداش زحماتم را دریافت کردم. بسیار خوشحال شدم!
با توجه به جزئیات طرح افزایش حقوق کارکنان دولت، به نظر میرسد این سیاست با هدف حفظ نیروهای متخصص و بهبود بهرهوری طراحی شده است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا شاخصهای امتیازدهی (مانند امور حاکمیتی، متناسبسازی پرداخت و نگهداشت نیرو) به اندازهکافی عینی و شفاف هستند تا از اعمال سلیقه جلوگیری کنند؟ همچنین، با توجه به چالش تأمین منابع مالی، آیا امکان ارزیابی اولیه از تأثیر این طرح بر بودجه دولت وجود دارد؟ به عبارت دیگر، چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که این افزایش حقوق، بهجای ایجاد فشار مالی جدید، منجر به ارتقای واقعی عملکرد شود؟
خبر بسیار خوبی برای کارکنان دولت است. افزایش حقوق و مزایا با توجه به شرایط اقتصادی فعلی میتواند انگیزهبخش باشد و به بهبود معیشت کارکنان کمک کند. طرحی که بر اساس شاخصهای مختلفی مثل سابقه خدمت، سختی کار و اهمیت شغل طراحی شده، نشاندهنده توجه دولت به عدالت در پرداختهاست. این اقدام میتواند از خروج نیروهای متخصص جلوگیری کند و بهرهوری را در دستگاههای دولتی افزایش دهد. امیدوارم با اجرای دقیق و شفاف این طرح، شاهد نتایج مثبت آن برای کارکنان و سیستم اداری کشور باشیم.
با مطالعه این مقاله، تصمیم گرفتم بهعنوان یک کارمند دولت، با دقت بیشتری عملکرد و نقش خود در حوزه امور حاکمیتی را ارزیابی کنم و در جهت ارتقای بهرهوری فردی گام بردارم. همچنین، پیگیری اخبار و جزئیات نهایی این طرح را در دستور کار قرار میدهم تا از فرصتهای پیشرو برای بهبود معیشت و انگیزه شغلی بهره ببرم. این اقدامات را نهتنها برای خود، بلکه برای مشارکت در تحقق اهداف کلان طرح و حفظ سرمایههای انسانی بدنه دولت ضروری میدانم.
سال گذشته یکی از دوستانم که در بخش دولتی کار میکرد، پس از سالها تلاش بیوقفه، ناچار شد به بخش خصوصی مهاجرت کند. دلیلش هم نه بیعلاقگی به کار، که تفاوت فاحش درآمدی و ناتوانی در تأمین هزینههای زندگی بود. با خواندن این خبر، خوشحال شدم که دولت به فکر بهبود وضعیت معیشتی کارکنانش است، اما چند نکته جای تأمل دارد.
اولاً، تجربه نشان داده افزایش حقوق به تنهایی انگیزهبخش نیست. دوستم تعریف میکرد که گاهی محیطهای اداری با بوروکراسی سنگین و نبود سیستم ارزیابی شفاف، بیشتر از حقوق پایین، انگیزه کارکنان را کاهش میدهد. آیا این طرح مکانیسمی برای سنجش واقعی عملکرد دارد؟ یا صرفاً بر اساس سابقه و موقعیت اداری امتیازدهی میشود؟
ثانیاً، نگرانی از تأمین منابع مالی طرح جدی است. آیا این افزایش حقوق به کاهش کیفیت خدمات عمومی یا افزایش فشار مالی بر بودجه دولت منجر نمیشود؟ به نظر میرسد بهتر بود پیش از اجرای سراسری، این طرح به صورت آزمایشی در چند دستگاه اجرا میشد تا نقاط ضعف آن مشخص شود.
در نهایت، به جای تمرکز صرف بر افزایش حقوق، شاید ترکیب این طرح با اصلاح ساختار اداری و ایجاد فضای رقابتی سالم، نتیجه ملموستری برای کارکنان و جامعه داشته باشد.
طرح افزایش حقوق کارکنان دولت با رویکرد سهبعدی به امور حاکمیتی، متناسبسازی پرداختی و نگهداشت نیروی انسانی، گامی بلند در مسیر تحول نظام جبران خدمت بخش عمومی محسوب میشود. برای بهرهبرداری حداکثری از این فرصت، برنامه عملیاتی زیر پیشنهاد میشود:
مرحله اول: تحلیل تطبیقی شاخصهای امتیازدهی
بررسی دقیق وزن هر یک از سه شاخص اصلی طرح (حاکمیتی، پرداختی، نگهداشت) با توجه به ویژگیهای شغلی کارکنان ضروری است. این تحلیل باید نشان دهد چگونه ترکیب این شاخصها میتواند شکاف درآمدی موجود را بدون ایجاد ناهمگونی جدید پوشش دهد. محاسبه سهم هر شاخص در افزایش نهایی حقوق و مقایسه آن با استانداردهای بینالمللی، امکان ارزیابی علمی طرح را فراهم میکند.
مرحله دوم: طراحی مکانیزم نظارتی چندلایه
استقرار سامانههای پایش دیجیتال که امکان رصد لحظهای تخصیص امتیازات را فراهم میکند، از فساد اداری جلوگیری خواهد کرد. این سیستم باید قابلیت تحلیل دادههای حقوقی را داشته باشد تا انحرافات از معیارهای مصوب را بهصورت خودکار شناسایی کند. همچنین تشکیل کمیتههای نظارتی مستقل متشکل از نمایندگان کارکنان، مدیران و نهادهای حرفهای، شفافیت فرآیند را تضمین مینماید.
مرحله سوم: ارزیابی تأثیرات بلندمدت
پایش شاخصهای کلیدی مانند نرخ ماندگاری نیروهای متخصص، شاخصهای بهرهوری و رضایت شغلی در بازههای ۶ ماهه پس از اجرا، امکان سنجش اثربخشی طرح را میسر میسازد
طرح افزایش حقوق کارکنان دولت با هدف حفظ نیروهای متخصص و بهبود بهرهوری، بر اساس سه شاخص اصلی پرداخت خواهد شد! 😊
چند وقت پیش، یه دوست قدیمی که تو یه اداره دولتی کار میکرد، بعد از سالها با کلی خستگی از کارش استعفا داد. میگفت حقوقش اصلاً با حجم کاری که داره همخوانی نداره و هرچی سابقه میذاره، احساس میکنه داره تو جا میزنه. حالا خبر افزایش حقوق کارکنان دولت رو که خوندم، یادش افتادم. طرح جدید به نظر میرسه میخواد یه جورایی این شکاف رو کم کنه، مخصوصاً با توجه به سابقه و سختی کار. ولی یه سوال تو ذهنم مونده: این بار هم مثل همیشه، وعدهها روی کاغذ میمونن یا بالاخره یه تغییر واقعی رخ میده؟
عالی بود، کیف کردم. 😃 😊 😀 💜 🤎
آیا واقعاً این “واحدهای امتیازی” جدید، همان پولِ با اسم دیگر است یا قرار است کارمندان دولت با امتیازهایشان در یک بازی رومیزی شرکت کنند؟ 😄
اما جدی تر بخواهیم بگوییم، جالب ترین بخش این طرح، شاخص “نگهداشت نیروی انسانی” است که مثل یک معما می ماند: از یک طرف می گویند برای جلوگیری از فرار مغزهاست، از طرفی سابقه خدمت را هم لحاظ می کنند. یعنی کسی که ۲۰ سال یکجا نشسته و کار خاصی نکرده، بیشتر از نیروی جوان و متخصص امتیاز می گیرد؟ اینجوری که انگار می خواهند هم نیروها را نگه دارند، هم آنها را فراری دهند!
به نظرم این بخش از طرح بیشتر شبیه یک بازی مار و پله است – ممکن است بالا بروی، ممکن هم هست تو همان اول بازی زمین بخوری!
همیشه جالب است که ببینیم چطور یک طرحِ به ظاهر خشکِ اداری، می تواند پر از معنا باشد. اینجا سه شاخص اصلی داریم که مثل یک پازل به هم وصل می شوند: حاکمیتی، متناسب سازی پرداخت و نگهداشت نیرو. اما چیزی که کمتر بهش پرداخته شده، اینه که این شاخص ها دقیقاً چه پیامی به کارمندان می دهند؟
مثلاً «امور حاکمیتی» فقط دربارهٔ سطح مأموریت نیست، بلکه انگار می گوید: «هرچه به مرکز قدرت نزدیک تر باشی، امتیازت بیشتر است.» یا «متناسب سازی پرداخت» که ظاهراً می خواهد عدالت را رعایت کند، ولی در عمل شاید تبدیل به ابزاری شود برای توجیه تفاوت های همیشگی حقوق ها. و آن یکی شاخصِ مرموزِ «نگهداشت نیرو»… گویا می داند بعضی شغل ها را هیچ کس دلش نمی خواهد انجام بدهد، مگر اینکه پولش جور باشد.
نکتهٔ عجیب؟ این طرح مثل یک آینه است: هم بازتابِ مشکلات قدیمی است، هم تلاشی برای حل آنها. اما آیا واقعاً می تواند از پسِ رازِ اصلی—یعنی «اعتماد»—بربیاید؟ یا مثل همیشه، فقط عددها تغییر می کنند و بقیه چیزها همان طور می مانند؟
ثبت شد.
“حقوق بیشتر؟ فقط یک رویای شیرین دیگر! من این مسیر را رفتم؛ نه بهره وری بالا رفت، نه نیروها ماندند… فقط عدد حقوق بزرگ تر شد. اما یک راز کوچک دارم: گاهی این افزایش ها فقط گردشی از همان جیب های خالی مان است!”
“رقم ها جذابند، اما سایه ی ‘امتیازدهی’ همیشه یک راز تلخ در چنته دارد…”
فقط به این فکر کن: وقتی “۷ هزار واحد امتیازی” برای بعضی ها مثل آب خوردن می رسد، بقیه چه طور باید با ۳ هزار واحد نفس بکشند؟ طرحی که قرار بود عدالت بیاورد، شاید فقط نقشه ی جدیدی برای جنگ پنهان حقوق ها باشد.
اینو باید طلا گرفت: این اراده شما یه عشق پاکه. با برندی معتبرتر.
دیروز داشتم با یکی از دوستان که کارمند دولت است، درباره گرانی و وضعیت معیشت چت می کردیم. وسط گله هایش، ناگهان گفت: «تنها چیزی که این روزها به من انگیزه می دهد، این است که هر ماه موقع واریز حقوق، یک بازی هیجان انگیز انجام می دهم به اسم “حدس بزن این بار چقدر از تورم عقب افتادیم!”» خندیدیم، اما تهش یک جورهایی غمگین شدیم. حالا که خبر افزایش حقوق کارکنان دولت با این جزئیات منتشر شده، انگار بالاخره قرار است این بازی نابرابر کمی منصفانه تر شود!
طرح «فوق العاده خاص» واقعاً مثل یک نسخه جادویی می ماند که سه قلم دارد: حاکمیتی ها، متناسب سازی پرداخت ها، و نگهداشت نیروها. یعنی به جای یک چسب زخم ساده روی زخم معیشت، دارند یک پانسمان حرفه ای می چسبانند! جالب اینجاست که برای هر بخش امتیازبندی دقیقی گذاشته اند—از سطح مأموریت گرفته تا سختی کار—که اگر درست اجرا شود، شاید دیگر کارمندها مجبور نباشند برای خرید یک جفت کفش معمولی، سه ماه حقوقشان را پس انداز کنند!
البته، همیشه یک «اما»ی کوچک وجود دارد: اجرا. یادم می آید (ببخشید، تقریباً یادم آمد!) سال قبل هم یک همکار تعریف می کرد که طرح مشابهی برای بخششان تصویب شد، ولی وقتی رسید به مرحله اجرا، تبدیل شد به یک معما به نام «امتیازهای گمشده». امیدوارم این بار داستان فرق کند و این فوق العاده واقعاً به جیب کارمندان برسد، نه فقط به تیتر خبرها!
حالا که فکر می کنم، شاید
آیا افزایش حقوق واقعاً می تواند جلوی فرار مغزها از بخش دولتی را بگیرد؟
به نظر من، این بخش از متن کلیدی است: چرا؟ چون دقیقاً به درد اصلی اشاره می کند: بسیاری از کارمندانِ بااستعداد به خاطر اختلاف درآمدی فاحش با بخش خصوصی، ترجیح می دهند سازمان را ترک کنند. اگر این طرح به درستی اجرا شود و پرداخت ها واقعاً «متناسب با تخصص و سختی کار» باشد، شاید بتوان امیدوار بود که حداقل بخشی از این روند معکوس شود.
نکته ظریف اینجاست که موفقیت طرح به «شفافیت در امتیازدهی» گره خورده—اگر سلیقه ای عمل شود، نتیجه معکوس خواهد داد. به قول قدیمی ها:
آیا واقعاً افزایش حقوق، جلوی فرار مغزها از دولت رو می گیره؟ 😅
پیام اصلی: طرح جدید می خواد با امتیازدهی به کارمندان، هم بهره وری رو بالا ببره، هم نیروها رو نگه داره.
نقد من: ولی فرض اشتباه اینه که پول تنها دلیل مهاجرت نیروهاست! گاهی مشکل از فضای اداریه، نه کیف پول.
آیا افزایش حقوق واقعاً جلوی خروج نیروهای متخصص رو می گیره؟
طرح جالبیه، اما یه فرض مهم توش هست که به نظرم اشتباهه: فکر می کنن فقط پول دلیل مهاجرت نیروهاست. در حالی که خیلی ها به خاطر فضای اداری سنگین، نبود پیشرفت شغلی، یا حتی محدودیت های خلاقانه از دولت میرن. حقوق بیشتر شاید موقتاً کمک کنه، ولی اگه این مشکلات حل نشه، باز هم می ریم!
“آمار جالبه که حقوق کارکنان دولت بر اساس ۳ شاخص مهم ارزیابی میشه و میتونه تا ۷ هزار واحد امتیازی افزایش پیدا کنه! 😍 مهم ترین پیام اینه که این طرح میتونه انگیزه کارکنان رو بالا ببره و از فرار مغزها جلوگیری کنه. واقعاً خبر هیجان انگیزیه!”
عشق کردم.
“جالب که طبق آمار غیررسمی، هر سال حدود ۱۵% نیروهای متخصص دولتی به بخش خصوصی مهاجرت می کنند! طرح جدید اگرچه نویدبخش است، اما نکته ظریفی که کمتر بهش پرداخته شده: آیا این «امتیازدهی مبتنی بر عملکرد» واقعاً می تواند جایگزین «انگیزه های ناملموس» مثل احساس ارزشمندی شغلی شود؟ به نظرم گاهی یک قدردانی ساده اما صادقانه از کارمندان، معجزه آفرین تر از پاداش های مادی است. (کلمه کمتر رایج: ترمیمِ معنوی)”
حالا که حقوقمون داره می ره بالا، فردا صبح با یه لبخند میرم سر کار! شاید هم یه فنجان قهوه ی اضافی بخرم… همون که همیشه می گفتم “حقوقم قدش نمی رسه!” 😄
“آمار جالبی دیدم که می گه حقوق کارمندا تو ۱۰ سال گذشته فقط ۳۰% افزایش داشته، ولی قیمت تخم مرغ ۴۰۰%! 😅
من این طرح رو تو دوره های قبلی هم تجربه کردم، ولی نتیجش برام یه کوله پشتی پر از قول های تأخیری بود! این بار تصمیم گرفتم تا تصویب نهایی، هیجان زده نشم و کیک نخرم! 🎂
(راز شخصیتیم: هنوزم تو کشویم یه احکام افزایش حقوقِ نصفه کاره از ۵ سال پیش دارم… یادگاری!)”
وااای! بالاخره خبر خوبی برای کارمندا! 😍 این که حقوق ها بر اساس “سختی کار” و “اهمیت شغل” تنظیم میشه، واقعاً انگیزه بخشه. دیگه یه نیروی متخصص با سال ها تجربه، دستمزدش با یه کارمند تازه کار یکسان نیست! اینجوری هم عدالت رعایت میشه، هم انگیزه میمونه. امیدوارم زودتر اجرایی بشه! 🙌
“بالاخره عددها روی کاغذ از آسمان پایین آمدند، اما سوال اینجاست: آیا این امتیازهای هزارتایی می توانند جلوی فرار مغزها از ادارات را بگیرند؟”
نکته ظریف طرح، تقسیم بندی امتیازات بر اساس “سختی کار” است؛ گویا قرار است کسی که تمام روز با پرونده های گردگرفته کلنجار می رود، امتیازش از کسی که با فنجان چای در جلسات حضور دارد، بیشتر باشد! طنز ماجرا؟ تعریف “سختی کار” در سیستم اداری هنوز هم معماست.
«بالاخره یه خبر خوش برای کارکنان دولت که دلشون رو گرم کنه!»
این مطلب رو دوست داشتم چون به جای حرف های کلی، جزییات دقیق و امیدوارکننده ای از افزایش حقوق ارائه داده. طرح «فوق العاده خاص» نه تنها به فکر حقوق بگیران دولتیه، بلکه ظاهراً می خواد با امتیازدهی هوشمند، بین حقوق و عملکرد رابطه منطقی برقرار کنه. مثلاً بخش «نگهداشت نیروی انسانی» نشون میده که دولت داره سعی می کنه نیروهای باتجربه رو با وعده های شیرین (!) از فرار به بخش خصوصی منصرف کنه.
به بقیه هم پیشنهاد می کنم این مطلب رو بخونن، مخصوصاً اگر مثل من، همیشه منتظرند ببینند این بار افزایش حقوق، واقعاً به جیب ها می رسه یا فقط توی خبر می مونه!
عالی ه که به فکر افزایش حقوق کارمندان هستن! 👏 اما یه پیشنهاد جالب دارم: چرا به جای امتیازدهی پیچیده، یه سیستم پاداش عملکرد ساده تر بر اساس پروژه های موفق تعریف نکنن؟ اینطوری هم انگیزه می ده، هم شفاف تره و همه می تونن ببینن دقیقاً چطوری می شه پیشرفت کرد. هیجان انگیزتر هم میشه، نه؟ 😄
آمار جالبی که توجهم رو جلب کرد این بود که طرح های مشابه در گذشته تا ۳۰٪ کاهش مهاجرت نیروهای متخصص رو به دنبال داشتن! خواندن این خبر یه حس گرمی تو دلم ایجاد کرد، مثل وقتی که بعد از یه روز سرد زمستونی، یه لیوان چای دودودستت می گیری و امیدوار می شی که فردا روز بهتری میاد.
اما یه چیز دیگه هم بود که برام جالب شد: تشبیه این طرح به یه باغبونه که داره به جای چیدن میوه های نرسیده، به درخت ها کود می ده تا پربارتر بشن. این طرز فکر که به جای فشار آوردن، به فکر تقویت نیروها باشن، واقعاً قابل تقدیره. امیدوارم این بار اجراش مثل یه بارون بهاری، تازه و پربرکت باشه، نه مثل نسیم گذرایی که فقط گردوخاک بلند کنه!
همیشه فکر می کنم عدالت در پرداخت ها مثل ترازوی دقیقه—کمترین اختلاف هم می تونه تعادل رو به هم بزنه!
آیا واقعاً افزایش حقوق می تواند جلوی فرار مغزها از بخش دولتی را بگیرد؟
یادم می آید چند سال پیش، دوستی که مهندس نرم افزار بود و در یک سازمان دولتی کار می کرد، همیشه از حقوق کم و سنگینی کار می نالید. یک روز با چشمانی براق گفت: «شرکت خصوصی ای بهم پیشنهاد داده با حقوق سه برابر!» همه تشویقش کردیم که برود، اما او مردد بود چون امنیت شغلی دولت رو دوست داشت. آخرسر رفت… و حالا بعد از سال ها، می بینم که نه تنها درآمدش چندین برابر شده، بلکه پروژه های بین المللی هم می زند.
حالا این طرح جدید می خواهد با «امتیازدهی» و «فوق العاده خاص» نیروها را نگه دارد. ایده جالبی است، اما شک دارم پول به تنهایی بتواند رضایت ایجاد کند. وقتی سیستم اداری سنگین باشد، ترفیع بر اساس پارتی بازی شود و خلاقیت فردی نادیده گرفته شود، حتی حقوق بالا هم آدم را خوشحال نمی کند. تازه، اینجا یک سوال غیرمنتظره دارم:
خوب بالاخره یه خبر خوش برای کارمندا! چند سال پیش یه دوست مهندس داشتیم که از اداره دولتی رفت تو بخش خصوصی فقط بخاطر حقوق. حالا فکر کنم با این طرح، حداقل یه کم از دغدغه های مالی کم بشه. امیدوارم این بار واقعاً اجرایی شه و مثل بعضی طرح های قبلی تو کاغذ نمونه. “فوق العاده خاص” هم که اسمش جالبه، انشاالله خاصیتش هم خاص باشه!
آمار جالبی از سازمان جهانی کار نشان می دهد که افزایش حقوق هدفمند می تواند تا ۲۷ درصد بهره وری نیروی کار را بهبود بخشد. مهم ترین پیام این طرح، تلاش برای ایجاد توازن بین معیشت کارکنان و بهره وری سیستم از طریق مکانیزم های شفاف امتیازدهی است.
من این روش را در محیطی مشابه تجربه کردم، اما تفاوت اصلی در «جزئیات اجرایی» بود که گاهی به جای انگیزه بخشی، به ابزاری برای تبعیض ناخواسته تبدیل شد. به نظرم موفقیت چنین طرح هایی در گرو پایش مستمر و اصلاح چرخه های ارزیابی است.
“همیشه فکر می کردم حقوق بیشتر یعنی زندگی راحت تر… اما یادمه یه روز رئیس م گفت: ‘پول بیشتر، دردسر بیشتر!’ 😅
موافقم که افزایش حقوق انگیزه می ده، ولی یه سؤال دارم: اگه این امتیازها به جای سابقه، به مهارت های جدید کارمندا وصل بشه، چی؟ شاید اونوقت واقعاً بهره وری بالا بره!
راستشو بخواید، من خودم ترجیح می دم حقوق کمتر داشته باشم اما ساعت کاری انعطاف پذیر… اینو نگفتین ها! 🤫”
جالب اینجاست که طبق آمارهای غیررسمی، حدود ۶۰% نیروهای متخصص دولتی در پنج سال گذشته به فکر تغییر شغل به بخش خصوصی بوده اند! این طرح اگر هوشمندانه اجرا شود، می تواند مثل “پادزهر فرار مغزهای اداری” عمل کند. نکته ظریفی که کمتر به آن پرداخته شده، اثر روانی این افزایش هاست؛ گاهی یک تغییر کوچک در دریافتی ها می تواند مثل “جرقه انگیزشی” رفتار کند و حس تعلق سازمانی را بازسازی نماید. به نظرم اگر شاخص “اثربخشی فردی” هم به معیارهای ارزیابی اضافه می شد، این طرح جامع تر می شد.
این طرح واقعاً می تونه یه نفس تازه برای کارکنان دولت باشه، مخصوصاً با این سیستم امتیازدهی که به نظر می رسه سعی داره انصاف رو رعایت کنه. چیزی که من رو بیشتر جذب کرد، بخش “نگهداشت نیروی انسانی” بود؛ اینکه سابقه خدمت، سختی کار و حتی شرایط محیطی رو در نظر می گیره، نشون میده یه ذره به جزئیات زندگی واقعی کارمندا توجه شده.
اما یه سوال کوچیک تو ذهنم مونده: این امتیازدهی ها واقعاً چقدر شفاف اجرا میشه؟ تجربه نشون داده گاهی همین طرح های خوب هم در مرحله اجرا به خاطر پیچیدگی ها یا تفسیرهای مختلف، از مسیر اصلیشون منحرف میشن. امیدوارم این بار با نظارت دقیق تر، نتیجه بهتری بگیریم و کارمندان حس نکنن باز هم یه وعده توخالی داده شده. به هر حال، اگر درست اجرا بشه، می تونه هم روحیه رو بالا ببره و هم جلوی فرار مغزها رو بگیره.
مرسی، خیلی لذت بردم. 😎 🥳 🤩 😀 💫
“حقوق بیشتر، انگیزه بیشتر؟ شاید هم فقط یه برگه جدید برای پر کردن باشه…”
موافقم که افزایش حقوق می تونه مفید باشه، ولی اگه سیستم امتیازدهی شفاف نباشه، چیزی جز یه بازی جدید با اعداد نمیشه. ممکنه همون قدیمی ها باز برنده باشن!
دیروز که داشتم با دوستی که سال هاست در بخش دولتی کار می کند گپ می زدم، از خستگی چهره اش کاملاً مشخص بود. می گفت: «بعضی روزها حس می کنم دارم با موتور سوخته، تپه های بلند را طی می کنم.» حالا این خبر افزایش حقوق، مثل بنزین تازه ای است که شاید بالاخره موتور خسته ی او و خیلی های دیگر را دوباره روشن کند.
طرح «فوق العاده خاص» اگر با دقت و انصاف اجرا شود، می تواند همان بالشی باشد که سال هاست کارمندان دولت منتظرشان بوده اند—نه برای خواب راحت، بلکه برای تکیه دادن و نفس تازه کردن قبل از ادامه ی مسیر. جالب است که این بار شاخص هایی مثل «سختی کار» و «اهمیت شغل» هم دیده شده؛ انگار بالاخره فهمیده اند که یک حسابدار در شهرداری یک روستای دورافتاده، گاهی سنگینی بار مسئولیتش از یک مدیر کل در پایتخت کمتر نیست.
اما مثل همیشه، سایه ی «اگر»ها بزرگ است. اگر منابع مالی پایدار باشد، اگر سلیقه ها دخیل نشود، و اگر نظارت واقعی وجود داشته باشد، شاید این طرح نه تنها جلوی فرار مغزها را بگیرد، بلکه اعتماد از دست رفته ی بسیاری را هم برگرداند. امیدوارم این بار، حرف ها از مرحله ی «پیش نویس» فراتر برود و به عمل برسد—مثل بارانی که پس از ماه ها وعده، بالاخره زمین خشک را سیراب کند.
خب، یه نکته جالب توی این طرح، سیستم امتیازدهی سه بعدی شه که به نظر میاد می خواد عدالت رو با انگیزه دهی ترکیب کنه. اما یه چیز که جای خالیش حس می شه، مکانیزم شفاف برای جلوگیری از “امتیازفروشی” یا پارتی بازی توی تقسیم بندی هاست. مثلاً میشد یه پنل مستقل از نمایندگان کارمندا هم توی کمیته های امتیازدهی حضور داشته باشن تا فیلتر دومی باشن برای جلوگیری از اعمال سلیقه.
حالا سوال اینه: اگه یه کارمند ببینه همکارش با سابقه کمتر امتیاز بیشتری گرفته، چطور می تونه اعتراضش رو بدون ترس از تبعات شغلی مطرح کنه؟
آمار جالب: هر بار که حقوق کارمندان دولت افزایش پیدا می کند، فروشگاه های لوازم خانگی نفس راحتی می کشند!
– یه سر به بانک بزنم ببینم حسابم هم مثل حقوق کارمندان دولتی “ارتقا” پیدا کرده یا نه!
– لیست آرزوهای مالی قدیمی رو بردارم و ببینم کدوم هاش با این افزایش حقوق قابل تحقق اند (احتمالاً فقط خرید یه بسته پفک!).
– به فامیل های دولتی زنگ بزنم و با لحن ملتمسانه بپرسم: “شما که حالا پولدار شدید، یه وعده ناهار مهمون شما باشیم؟”
یه بار رفتم بانک، پشت سر یه کارمند دولت ایستاده بودم که داشت حقوقش رو می گرفت. وقتی عدد رو دید، آنقدر تعجب کرد که دکمه های عابربانک رو اشتباهی زد و کارتش قورت داده شد! اون روز فهمیدم افزایش حقوق گاهی فقط یه شوخی بانکی است!
به نظرم این طرح یه جور “بسته تشویقی برای ماندن در دولت” است؛ مثل وقتی که به گربه ی خانگی تون جایزه می دید تا از فرار کردن منصرف بشه!
حقوق کارمندان دولت افزایش پیدا می کند، اما آیا واقعاً این طرح می تواند جلوی فرار مغزها را بگیرد یا فقط یک مُسکن موقتی است؟
همه از افزایش حقوق حرف می زنند، اما کمتر کسی به این نکته اشاره می کند که مشکل اصلی شاید ساختار معیوب ارزیابی عملکرد باشد. طرح جدید بر اساس سه شاخص امور حاکمیتی، متناسب سازی پرداخت و نگهداشت نیرو پیش می رود، اما آیا واقعاً این معیارها عادلانه سنجیده می شوند؟ مثلاً کسی که در یک اداره دورافتاده با امکانات کم کار می کند، آیا امتیازش با کارمندی که در مرکز شهر با تمام امکانات فعالیت دارد، یکسان محاسبه می شود؟
نکته جالب اینجاست که همیشه حرف از “جلوگیری از خروج نیروهای متخصص” می زنند، اما چرا هیچ کس نمی پرسد چرا اصلاً این نیروها تمایل به ماندن ندارند؟ آیا فقط پول مسئله است یا دلایل عمیق تری مثل فضای کاری نامناسب، بوروکراسی سنگین یا نبود امکان رشد حرفه ای هم دخیل هستند؟
و سوال آخر: اگر این طرح آنقدر خوب است، چرا فقط برای دستگاه های اجرایی و شهرداری هاست؟ مگر نه اینکه معلمان، پرستاران و بسیاری دیگر هم سال هاست با حقوق ناکافی دست و پنجه نرم می کنند؟
آیا روزی می رسد که به جای طرح های مقطعی، یک بازنگری اساسی در نظام پرداخت ها انجام شود؟ یا همیشه باید منتظر “فوق العاده خاص” بعدی باشیم؟
آمار جالبی که می گوید ۷۰٪ نیروهای متخصص دولتی به دلیل اختلاف درآمد با بخش خصوصی به فکر تغییر شغل هستند! طرح جدید افزایش حقوق واقعاً می تواند نویدبخش تغییر باشد، مخصوصاً با تأکید روی معیارهای شفاف مثل سابقه خدمت و سختی کار. این رویکرد منطقی به نظر می رسد و حس امیدواری به بهبود شرایط کارمندان را تقویت می کند. البته هنوز جای سؤال هست: آیا این بار اجرا واقعاً با حرف ها هماهنگ خواهد شد؟
آمار جالبی که اخیراً خواندم نشان می دهد حدود ۶۰٪ از نیروهای متخصص دولتی در پنج سال گذشته به بخش خصوصی مهاجرت کرده اند. این خبر افزایش حقوق، یادآور روزهایی است که همکارانم با چمدان های پر از ناامیدی از ساختمان اداره خارج می شدند، در حالی که هنوز بوی قهوه ی تلخ صبحانه روی میزهایشان مانده بود.
طرح جدید، اگرچه روی کاغذ نویدبخش است، اما برایم تداعی گر همان «وعده های رنگ و رو رفته ای» است که سال هاست روی دیوارهای اداره ها نقش بسته اند. این بار اما، شاید «فرصتِ بازآراییِ معیشت» برای بسیاری فراهم شود—اگر پای سخن ها و محاسباتِ شفاف بایستند.
“آمار جالبه: طبق تحقیقات، افزایش حقوق حتی ۱۰٪ می تونه رضایت شغلی رو تا ۳۰٪ بالا ببره! این طرح مثل سوختِ موشک می مونه که نیروی متخصص رو در مدار دولت نگه می داره. اگه دقیق اجرا بشه، هم معیشت بهتر میشه، هم انگیزه کارکنان مثل بهار دوباره جوانه می زنه. نکته کلیدی؟ شفافیت در امتیازدهی و نظارت مداوم—همون طور که ترازو فقط با دقیق بودن معتبره!” 😊
خیلی با مرامی. 🙏
خیلی خوب بود، سپاس. 👌 🙏 😇 💪 😍
خب، بگذارید رک و پوست کنده بگویم: این “امتیازدهی بر اساس سه شاخص” یادآور همان بازی های دوران مدرسه است که معلم می گفت “نمره اضافه می دهم به کسی که بیشترین مشارکت را داشته باشد!” و در نهایت هم بچه ای که بلندترین صدا را داشت برنده می شد!
من خودم در یک شرکت خصوصی شاهد اجرای چنین سیستمی بودم؛ قرار بود بر اساس “سختی کار” و “تخصص” حقوق اضافه تعلق بگیرد، اما در عمل تبدیل شد به مسابقه ای برای پر کردن فرم های اداری با کلمات قلمبه سلمبه! نتیجه؟ حقوق بعضی ها واقعاً افزایش یافت… البته بیشترشان همان کسانی بودند که روابط بهتری با مدیران داشتند!
حالا سوال اینجاست: آیا واقعاً می توان با این شاخص های کلی (مثل “حجم کار واقعی” یا “شرایط محیطی”) عدالت را رعایت کرد؟ یا باز هم مثل همیشه، بخشی از کارمندان با دلخوری می گویند: “خب پس من چرا مشمول نشدم؟ مگر کار من کمتر است؟!”
به هر حال، امیدوارم این بار فرمول جادوییِ “۳ تا شاخص” جواب بدهد… ولی اگر نشد، حداقل یک امتیاز به من بدهید برای خوش بینی!
آفرین! بالاخره یک طرحی که انگار می خواهد از *”فرار مغزها”* جلوگیری کند، اما… صبر کن! این بخش که می گوید *”نگهداشت نیروی انسانی بر اساس سابقه خدمت و سختی کار”* تعیین می شود، واقعاً جذاب ترین قسمت ماجراست! چون انگار داریم یک معادله قدیمی را با چاشنی امیدواری حل می کنیم: آیا واقعاً یک کارمند با ۲۰ سال سابقه، اما عملکرد متوسط، باید بیشتر از یک نیروی جوانِ پرانرژی امتیاز بگیرد؟
حالا سوال اصلی اینجاست: اگر معیار *”سختی کار”* آنقدر کلی است که ممکن است هر مدیری تفسیر خودش را داشته باشد، آیا باز هم این طرح می تواند از *”اعمال سلیقه”* فرار کند؟ یا دوباره می شویم تماشاگر بازی همان مشکلات قدیمی؟ 🤔
– یه چک لیست از کارهایی که این خبر بهم انگیزه داد:
۱. برم یه چکاپ کلی بدنم ببینم هنوز “نیروی متخصص” حساب میشم یا نه!
۲. شروع کنم به جمع کردن مدارکم برای اثبات “سختی کار” (مثلاً عکس از میز کار شلوغم!)
۳. یه جدول اکسل درست کنم که ببینم با “۷ هزار واحد امتیازی” دقیقاً چند پیتزا می تونم بخرم!
۴. تمرین کنم که چطور با چهره ای جدی به رئیسم بگم: “من یه دارایی انسانی هستم، گمونم وقتشه یه فوق العاده خاص بزنی رو حسابم!”
– ویژگی پنهان: یه لحظه فکر کردم شاید این طرح یه بازی موبایله؛ هرچقدر امتیاز بیشتری جمع کنی، به لول های بالاتر می رسی (مثلاً لول “کارمند ویژه با دسترسی به چای رایگان”!).
خوندن این خبر یه حس امیدواری تو دل من زنده کرد، انگار بالاخره دارن یه ذره به فکر آدم هایی می افتن که سال ها با حقوق های ناکافی دارن چرخ دستگاه های دولتی رو می چرخونن. همیشه این ترس تو دل آدم بود که مبادا نیروهای باتجربه و کاربلد از ترس وضع معیشت، پشتشون رو به بخش دولتی کنن و برن سمت جاهایی که دستشون بازتره. طرح “فوق العاده خاص” اگه واقعاً درست و حسابی اجرا بشه، می تونه مثل یه مُسکِن آروم بخش باشه، مخصوصاً برای اونایی که تو حوزه های حاکمیتی و مشاغل سخت دارن جان می کنن.
اما یه چیزی که برام جالب بود، اینه که دارن از کلمه ی “نگهداشت” استفاده می کنن—یه اصطلاح کمتر شنیده شده ولی دقیق که نشون میده می خوان نیروها رو نه فقط حفظ، بلکه با کیفیت نگه دارن. انگار دارن می گن: “ما می دونیم شما ارزشمندید و نمی خوایم راحت تون رو ول کنیم.” البته هنوزم جای نگرانی هست، مخصوصاً وقتی حرف از “تأمین منابع مالی” می شه. همیشه این بیم وجود داره که این طرح ها تو مرحله اجرا به خاطر کمبود بودجه، نیمه کاره بمونه یا بهانه ای بشه برای افزایش فشار روی بودجه عمومی.
به هر حال، این حرکت رو باید یه قدم مثبت دونست، چون حداقل دارن به فکر چاره ای برای شکاف درآمدی میان بخش دولتی و خصوصی می افتن. امیدوارم این بار نه فقط حرف، که عمل هم پشتش باشه و کارمندا بتونن یه نفس راحت بکشن.
حقوق بیشتر؟ عالی! اما آیا واقعاً این طرح می تواند جلوی فرار مغزها را بگیرد، یا فقط یک مُسکِن موقتی است؟ به جای امتیازدهی پیچیده، چرا شفافیت در پرداخت ها و ارزیابی واقعی عملکرد را جایگزین نکنیم؟
… و حالا سوال غیرمنتظره: 😏
آیا افزایش حقوق واقعاً می تواند جلوی خروج نیروهای متخصص را بگیرد؟
این خبر یادآور روزهایی بود که همکارانم با شوق از تغییرات حقوقی حرف می زدند، اما در عمل، انگیزه شان بیشتر از پول، به قدردانی واقعی بستگی داشت! طرح جالبیه، ولی فکر نمی کنی اضافه کردن معیار «رضایت شغلی» به شاخص ها می تونست اثرگذاریش رو چندبرابر کنه؟ مثلاً نظرسنجی های دوره ای از کارمندان درباره فضای کاری یا امکان پیشرفت… هیجان زده ام ببینم این بار اجراش چطور پیش می ره!
آیا افزایش حقوق واقعاً می تونه جلوی خروج نیروهای متخصص رو بگیره؟
حس خوبی به این طرح دارم، به نظر می رسه یه قدم مثبت برای انگیزه دادن به کارمندا باشه. ولی یه سوال: اگه حقوق بخش خصوصی هم همین طور رشد کنه، بازم دولتی ها می مونن؟
همیشه فکر می کردم حقوق کارمندان دولت مثل یه معماست که هیچ کس جوابش رو نمی دونه… ولی این بار حس می کنم دارن یه ذره از فرمولش رو لو می دن!
– یه دور رزومه م رو بریزم و ببینم اگه “امور حاکمیتی” رو اضافه کنم، امتیاز بیشتری می گیرم یا نه! (شاید بشه یه چارپایهٔ اداری هم قرض گرفت!)
– با همون همکارایی که همیشه می گفتن “اینجا پیشرفت نداره” شرط بذارم که این بار واقعاً یه چیزی تو جیب مون می مونه یا نه.
– یادداشت کنم که چطور می شه “سختی کار” رو به رئیس بخش اثبات کرد… مثلاً نگم که چای دادن به مهمان ها چقدر اعصاب خردکنه!
– یه گوشهٔ ذهنم رو باز بذارم برای این فکر که اگه این طرح واقعاً اجرا شه، آیا ماه آخر حقوقمون رو با پونزو می دن یا ارز دیجیتال؟ (شوخی کردم… تقریباً.)
من به عنوان کسی که معتقد هست “حقوق دولتی باید مثل هوای تهران، همیشه موضوع بحث باشه نه تنفس!” این طرح رو یه حرکت جالب می دونم… البته اگه وسط راه گم نشه تو هزارتوی بوروکراسی!
“افزایش حقوق، اگرچه حیاتی است، اما آیا واقعاً ضامن بهره وری می شود؟” طرحی که با نیت نیک طراحی شده، اما فرض بنیادین آن—پیوند مستقیم حقوق بالاتر با افزایش کارایی—را زیر سؤال می برم. تجربه نشان داده است که نظام های انگیزشی صرفاً مالی، بدون اصلاح ساختارهای فرسوده اداری، اغلب به رضایت موقتی می انجامند، نه تحولی پایدار. شاید بهتر باشد بخشی از این منابع به آموزش و بهبود فرآیندها اختصاص یابد.
آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا نیروهای متخصص دولتی با وجود تمام سختی ها، هنوز در سیستم باقی می مانند؟ این خبر واقعاً امیدوارکننده است و من از دیدن چنین طرحی که به فکر بهبود وضعیت معیشتی و انگیزه کارکنان دولت است، خیلی خوشحال شدم!
چرا این مطلب را دوست دارم؟ چون به وضوح نشان می دهد که مسئولان به چالش های واقعی کارمندان دولت توجه کرده اند. افزایش حقوق بر اساس معیارهای منطقی مثل سابقه خدمت، سختی کار و تخصص، نه تنها انگیزه بخش است، بلکه می تواند جلوی مهاجرت نیروهای باتجربه به بخش خصوصی را هم بگیرد. این یعنی دولت دارد سعی می کند سرمایه های انسانی خودش را حفظ کند و این حرکت واقعاً قابل تقدیره.
به همه توصیه می کنم این خبر را بخوانند، چون نه تنها برای کارمندان دولت مهمه، بلکه برای هرکسی که دغدغه عدالت و بهبود شرایط کاری رو داره، جالبه. طرحی که هم بهره وری رو افزایش بده و هم از نیروهای متخصص حمایت کنه، قطعاً می تونه الگویی برای بخش های دیگه هم باشه. امیدوارم هرچه سریع تر اجرایی بشه و بدون چالش های مالی یا سوءمدیریت، به نتیجه برسه!
آمار جالبه: طبق یه تحقیق داخلی، ۶۰ درصد کارمندان دولت می گن افزایش حقوق تنها عامل موندنشون نیست، بلکه انگیزه های معنوی و محیط کار هم مهمه!
خیلی خوبه که به فکر معیشت کارمندان هستن، ولی من یه جور دیگه به قضیه نگاه می کنم: چی میشه اگر به جای پول بیشتر، امکانات رفاهی مثل مهدکودک سازمانی، بیمه های تکمیلی قوی تر یا حتی برنامه های مهارت آموزی می ذاشتن؟ بعضی ها حاضرن با حقوق کمتر هم بمونن، اگه احساس کنن رشد دارن یا زندگی راحت تری دارن!
آمار جالبی هست که در ۱۰ سال گذشته، قدرت خرید حقوق بگیران دولتی حدود ۴۰٪ کاهش داشته؛ انگار با یک کیف پول قدیمی می خواهی خریدهای امروزی را انجام دهی!
مهم ترین پیام این بود که افزایش حقوق این بار نه یک سان، بلکه بر اساس معیارهای دقیق تری مثل تخصص، سابقه و نوع مأموریت پرداخت می شود؛ مثل این که به جای آب پاش کردن پول، آن را با قطره چکان به ریشه های خشکیده برسانی.
ویژگی پنهانم اینه که همیشه سعی می کنم حرف های سنگین اداری رو به زبان ساده بیان کنم، مثل تبدیل یه متن قانون خشک به یه داستان قابل درک برای همه.
خب، بالاخره خبر افزایش حقوق کارکنان دولت رسید و همه داریم نفس راحتی میکشیم! موافقم که این طرح میتونه انگیزه کارمندان رو بالا ببره و جلوی فرار مغزها به سمت بخش خصوصی رو بگیره. اما بذارید یه سناریوی بامزه رو تصور کنیم:
تصور کنید فردا صبح همه کارمندان دولت با انگیزهٔ دوچندان سر کار حاضر بشن، پر از ایده و انرژی! اما وسط یه جلسه مهم، همزمان ده نفر بخوان پرینتر رو روشن کنن، سیستم یکدفعه قهر میکنه و صفحه آبی مرگ رو نشون میده. یا وقتی میخوان همزمان برای مشتری خدمات ارائه بدن، صفها آنقدر طولانی میشه که مردم فکر میکنن دارن برای کنسرت بلیت میخرن!
یعنی از یه طرف افزایش حقوق عالیه، ولی اگه زیرساختها و امکانات هماهنگ نباشن، ممکنه به جای بهرهوری بیشتر، کلی صحنه کمدی تو ادارات داشته باشیم! مثلاً کارمندی که انقدر انگیزه گرفته که میخواد یه پروژه رو سه روزه تموم کنه، اما سیستم آنقدر قدیمیه که هر پنج دقیقه هنگ میکنه و آخرش مجبور میشه دوباره از اول شروع کنه. یا مدیرانی که انقدر مشتاق دادن امتیاز هستن که یهو میبینن بودجهٔ اضافهشون فقط کافیه برای یه دست کیک تولد برای همه بگیرن!
خلاصه که طرح خیلی خوبیه، ولی امیدوارم علاوه بر افزایش حقوق، یه کم هم به فکر ارتقای امکانات باشن تا کارمندان بتونن واقعاً از این انگیزهٔ جدید استفاده کنن. والا ممکنه به جای افزایش بهرهوری، کلی ماجرای خندهدار تو ادارات دربیاد که بشه یه سریال کمدی ازش ساخت! 😄
آیا افزایش حقوق واقعاً می تواند جلوی فرار مغزها از دولت را بگیرد؟
دیدگاه نویسنده محترم است و به درستی به چالش های معیشتی کارکنان دولت اشاره کرده، اما من از زاویه دیگری به این موضوع نگاه می کنم. در عمل، این طرح شاید در کوتاه مدت انگیزه ای ایجاد کند، ولی مشکل اصلی فقط پول نیست!
اگر محیط کار دولتی همچنان با بوروکراسی سنگین، کمبود امکانات و فرصت های رشد حرفه ای دست وپنجه نرم کند، حتی با افزایش حقوق هم بسیاری از نیروهای متخصص به بخش خصوصی یا خارج می روند. پول بیشتر بدون بهبود شرایط کار مثل این می ماند که به یک ماشین فرسوده بنزین باکیفیت بزنیم، اما انتظار داشته باشیم مثل روز اول کار کند.
برای اینکه این طرح واقعاً جواب دهد، باید همزمان با افزایش حقوق، شفافیت در امتیازدهی، کاهش بروکراسی و ایجاد مسیرهای پیشرفت شغلی هم در نظر گرفته شود. تا وقتی کارمند احساس کند در یک سیستم ناکارآمد گیر کرده، فقط پول بیشتر مثل مُسکِن موقتی عمل می کند، نه درمان ریشه ای.
پس بیایید امیدوار باشیم این بار افزایش حقوق همراه با اصلاحات ساختاری باشد، نه صرفاً یک رقم جدید روی فیش حقوقی!
خیلی جالبه که این بار دارن روی “امتیازدهی” برای افزایش حقوق تمرکز می کنن. من خودم چند سال پیش تو یه شرکت خصوصی سیستمی مشابه رو تجربه کردم که حقوق بر اساس مهارت ها و عملکرد شخصی تعیین می شد. اما یه تفاوت بزرگ داشت: اونجا هرچقدر بیشتر تلاش می کردی، پاداشش رو سریع تر می دیدی. تو بخش دولتی اما همیشه یه تأخیر عجیب بین “قول” و “عمل” وجود داره.
نکته جالب دیگه ای که بهش اشاره نشده، اثر روانی این طرح هاست. وقتی یه کارمند می بینه امتیازش به “سختی کار” یا “سابقه خدمت” گره خورده، ممکنه به جای تمرکز روی کیفیت کار، مدام درگیر این بشه که چطور می تونه معیارهای فرمولی رو پر کنه! من تو همون تجربه قبلیم دیدم که بعضی همکارا به جای بهبود واقعی عملکرد، فقط دنبال جمع کردن گزینه های امتیازآور بودن.
حالا سوال غیرمنتظره:
“حقوق بیشتر، مثل بارانی است که ناگهان از آسمان می بارد؛ شاید برای لحظاتی خیسش کنی، اما زمین تشنه را سیراب نمی کند.”
این طرح، اگرچه روی کاغذ نوید بهبود معیشت و انگیزه بخشی به کارکنان را می دهد، در عمل تنها زمانی مؤثر خواهد بود که سه شرط اساسی را فراهم کند: اول، شفافیت در امتیازدهی تا مانند ترازویی دقیق، سهم هر فرد را عادلانه بسنجد. دوم، تخصیص منابع پایدار که مانند رودخانه ای جاری، خشک نشود و وعده ها را به یأس تبدیل نکند. و سوم، نظارت مستمر تا فاصلهٔ بین تصویب و اجرا را پر کند.
در غیر این صورت، این افزایش حقوق ممکن است به سرنوشت بسیاری از طرح های مشابه دچار شود: شروعی پرسر و صدا، اما پایانی خاموش.
“جالب شد! این که می گن افزایش حقوق باعث کاهش خروج نیروهای متخصص میشه، یه ذره با واقعیت های بازار کار امروز فاصله نداره؟ تو بخش خصوصی، گاهی حقوق ها چندبرابر دولته، حتی با این فوق العاده ها. میشه یه منبع یا آمار دقیق نشون بدین که ثابت کنه صرف افزایش مالی، انگیزه موندن ایجاد می کنه؟ مثلاً بررسی شده که نیروهای متخصص بیشتر به دنبال چیه: پول، امکانات، یا فضای رشد حرفه ای؟”
“خبر خوبیه، ولی کاش زودتر عملی بشه… هنوزم شک دارم همه به حقشون برسن!”
همیشه فکر می کردم حقوق کارمندان دولت فقط عددی روی کاغذه، تا اینکه دیدم عمویم با ۲۰ سال سابقه کار تخصصی، هنوز برای خرید یک لپ تاپ دانش آموزی باید قسط بندی کنه!
این “واحدهای امتیازی” دقیقاً چطور محاسبه می شن؟ مثلاً آیا کسی که در منطقه محروم کار می کند، امتیازش با کارمند ستادی تهران فرق داره؟
آیا این طرح واقعاً جلوی فرار مغزها رو می گیره، یا فقط یک مُسکن موقته؟ خودم یه دوست مهندس دارم که می گه: “حقوق بیشتر نمی خوام، می خوام تجهیزات فرسوده اداره رو عوض کنن تا بتونم کار مفید انجام بدم!”
پارسال یه پروژه دولتی رو به صورت پیمانکاری انجام می دادم. یه کارمند بااستعداد دیدم که عصرها تاکسی اینترنتی می زد، می گفت: “حقوقم کفاف شارژ ماهانه موبایلم رو هم نمی ده!” حالا با این طرح، آیا چنین آدمی می ماند یا باز هم مجبوره شغل دوم داشته باشه؟
یه روز تو مترو، یه همکار قدیمی رو دیدم که بعد از سال ها از دولت رفته بود به یه شرکت خصوصی. با خنده گفت: «همون حقوق اولش تو بخش خصوصی، با ۱۰ سال سابقه دولتی برابری می کرد!» حالا این طرح جدید، اگه واقعاً اجرا بشه، شاید دیگه چنین صحنه هایی کمتر تکرار بشن. من خودم عاشق این بخش “نگهداشت نیروهای متخصص” شدم… انگار بالاخره دارن می فهمن که یه کارمند باانگیزه، مثل یه گلدون آبیاری شده می مونه، نه یه برگ خشک پاییزی! 😄
“دلم برای روزهای روشن تری که این تصمیم می سازد، پر می زند!”
پیام اصلی رو اینطور می بینم: تلاش برای حفظ نیروهای متخصص با ایجاد انگیزه مالی، حرکتی هوشمندانه ست، اما موفقیتش در گرو اجرای شفاف و تأمین منابع پایدارِه.
حاشیه نشین های اقتصاد همیشه دلشان به چنین طرح هایی گرم می شود، امیدوارم این بار به “رؤیای تعادلدستی” نزدیک تر شویم.
این بهترین بود.
چه ایده جالبی! اما یه سوال بزرگ دارم: چرا فکر میکنید افزایش حقوق خودبه خود بهره وری رو بالا میبره؟ تجربه نشون داده پول بیشتر همیشه انگیزه نمیاره، مگه اینکه واقعاً با عملکرد گره بخوره. اینجوری ممکنه فقط هزینه ها رو بالا ببره بدون نتیجه ملموس!
خوب که بالاخره خبر افزایش حقوق کارکنان دولت قطعی شد! من که مشمول این طرح هستم، حتماً جدول امتیازبندی رو دقیق بررسی می کنم تا ببینم چقدر به حقوقم اضافه می شه. البته هنوز شک دارم که این بار واقعاً اجرایی بشه یا مثل دفعات قبل فقط حرف باقی بمونه…
خب دوستان، این طرح افزایش حقوق کارکنان دولت که با کلی شاخص و امتیاز و فرمول های پیچیده می خواد اجرا بشه، واقعاً ایده جالبیه! اما بذارید یه لحظه با هم روراست باشیم: آخرین باری که یه طرح دولتی دقیقاً طبق همون چیزی که روی کاغذ نوشته شدن اجرا شد کی بود؟ یادمون نمیاد، نه؟
حالا اینجا داریم درباره “فوق العاده خاص” حرف می زنیم که قراره بر اساس “امور حاکمیتی”، “متناسب سازی پرداخت” و “نگهداشت نیروی انسانی” تقسیم بشه. یعنی یه جورایی می خوان حقوق رو با فرمول های ریاضی و فاکتورهای چندگانه محاسبه کنن. ولی یه سوال پیش میاد: این همه شاخص و امتیاز رو کی قراره بی طرفانه ارزیابی کنه؟ همین الانم که حقوق ها یه فرمول ساده داره، بعضی ها ناگهان می بینن حقوقشون یهو چند میلیون اضافه شده (بدون هیچ توضیح منطقی!). حالا تصور کنین با این سیستم پیچیده، چقدر احتمال داره یه عده “امتیازهای خاص” رو یهویی پیدا کنن؟
نکته بامزه تر اینه که می گن این طرح برای “جلوگیری از خروج نیروهای متخصص” طراحی شده. خب، آفرین! ولی یه سوال دیگه: آیا کسی که واقعاً توی بخش دولتی متخصص باشه و بخواد بره بخش خصوصی، با یه افزایش حقوق ناچیز (که احتمالاً باز هم به اندازه درآمد آزاد نمیشه) منصرف میشه؟ یا شاید بهتر بود به جای اینهمه فرمول بندی، یه کم هم به فکر بهبود فضای کاری و کاهش بوروکراسی های خسته کننده می بودن؟
و در نهایت، همون
آیا افزایش حقوق کارکنان دولت واقعاً می تواند مانع خروج نیروهای متخصص شود؟
با توجه به جزئیات طرح، به نظرم می رسد این سیاست می تواند تا حدی انگیزه بخش باشد، اما برای نتیجه گیری قطعی باید منتظر اجرای عملی و نظارت دقیق بر توزیع عادلانه امتیازات ماند. پس از خواندن این مطلب، تصمیم گرفتم پیگیری کنم که دستگاه مربوطه ام چگونه این شاخص ها را محاسبه می کند و آیا واقعاً به سابقه و تخصص افراد توجه می شود یا خیر. همچنین، برنامه ریزی مالی ام را موقتاً بر اساس همین پیش نویس تنظیم می کنم، اما با احتیاط، چون هنوز احتمال تغییر در مراحل نهایی وجود دارد.
من همین هفته پیش یه دوست قدیمی رو تو مترو دیدم که بعد از ده سال کار تو یه اداره دولتی، تازه رفته بخش خصوصی. وقتی دلیلش رو پرسیدم، فقط خندید و گفت: «حقوقم تو دولت با یه عالمه سابقه، به زور می رسید کرایه خونه! اینجا تو سه ماه، همونو گرفتم که تو دولت با کلی اضافه کاری می گرفتم.» حالا با این خبر افزایش حقوق، کلی ذوق کردم که شاید بالاخره یه تحرکی بیاد… اما یه سوال تو ذهنم موند:
آیا واقعاً این «امتیازدهی بر اساس شاخص ها» می تونه اون تفاوتِ وحشتناک بین حقوق بخش دولتی و خصوصی رو پر کنه؟ مثلاً دوست من که مهندس بود، تو دولت ماهی ۸ میلیون می گرفت، اما همون موقع تو بازار آزاد پیشنهاد ۲۵ میلیونی داشت! این طرح جدید به نظر می رسه بیشتر می خواد «فرسایش نیروها» رو کم کنه تا واقعاً درآمدشونو رقابتی کنه.
یه نکته جالب دیگه هم اینه که می گن «سختی کار» و «شرایط محیطی» تأثیر داره… خب پس چرا همیشه تو اداره های پراسترس و شلوغ، باز هم حقوق ها تقریباً مثل همینه؟ انگار یه جایی فرمول ها داره گم می شه! البته خوشحالم که بالاخره حرکتی شده، اما تا وقتی نتایج عملی رو نبینم، ترس این هست که اینم مثل خیلی از طرح های قبلی، تو کاغذ قشنگ باشه، ولی تو عمل… خودتون می دونین دیگه!
راستی، من عاشق اینم که هر خبر حقوقی رو با
آیا واقعاً افزایش حقوق کارکنان دولت می تواند جلوی خروج نیروهای متخصص را بگیرد؟
طرح جدید قطعاً ایده ی جذابی است و نشان می دهد دغدغه ی بهبود معیشت کارمندان جدی گرفته شده. اما یه فرض اساسی اینجا وجود داره که به نظرم جای سؤال داره: اینکه صرفاً با پول بیشتر میشه نیروها رو نگه داشت. خیلی از کسانی که از دولت میرن، فقط به خاطر حقوق پایین نیست؛ مسائلی مثل فضای کاری خشک، محدودیت های پیشرفت شغلی، یا حتی نبود امکانات رفاهی مناسب هم نقش داره. ممکنه یه عده با این افزایش حقوق موقتاً راضی بشن، ولی اگه مشکلات ساختاری حل نشه، باز هم شاهد فرار مغزها خواهیم بود.
حالا سوال غیرمنتظره: اگر به جای پول بیشتر، به کارمندان حق انتخاب بیشتری در شیوه ی کارشون می دادند (مثلاً دورکاری یا انعطاف ساعات کاری)، نتیجه بهتر نمی شد؟
آیا این بار واقعاً تغییرات ملموسی در زندگی کارمندان دولت ایجاد خواهد شد؟
به نظرم این بار طرحی که ارائه شده، اگر با دقت اجرا شود، می تواند نویدبخش روزهای بهتری برای کارکنان باشد. حس می کنم تلاش شده تا انصاف و شفافیت در پرداخت ها رعایت شود، مخصوصاً با آن سه شاخصی که تعیین کرده اند. اما همیشه یک “اگر” بزرگ وجود دارد، نه؟ مثل همیشه، اجرا شدن یا نشدنش است که معجزه می کند… یا نه.
چیزی که مرا به فکر فرو برد، آن بخش مرموز درباره “نگهداشت نیروی انسانی” بود. انگار بین خطوطش حرف های ناگفته ای وجود دارد—شاید رمزی برای حفظ آن هایی که واقعاً ارزشمندند. به هر حال، امیدوارم این بار کلمات، فقط روی کاغذ نمانند.
“دلم می خواهد باور کنم این بار، عدالت واقعی بالاخره بال هایش را باز می کند…”
جالب است که طرح، “امور حاکمیتی” را به عنوان یکی از معیارهای امتیازدهی در نظر گرفته؛ مثل این است که بخواهی ارزش یک درخت را فقط با ارتفاعش بسنجی و از ریشه های پنهانش غافل بمانی! پیشنهاد می کنم به جای تمرکز صرف بر سطح مأموریت ها، شفافیت در تعریف “حاکمیتی بودن” مشاغل هم اضافه شود. مثلاً آیا کارمندانی که مستقیماً با مردم درگیرند (مثل نیروهای صدای مشتری) کمتر از کارمندان ستادی امتیاز می گیرند؟ اینجا یک فرصت طلایی برای رفع ابهامات قدیمی وجود دارد.
“دلم می خواهد باور کنم که این بار واقعاً تغییری ایجاد می شود، اما…
آیا این طرحِ امتیازدهی بر اساس شاخص های مختلف، واقعاً می تواند جلوی خروج نیروهای متخصص را بگیرد، یا مثل همیشه فقط یک تعدادی سهمیه بندیِ جدید با کلی پیچیدگی اداری ایجاد می کند؟ من هنوز مطمئن نیستم که این سیستمِ امتیازی، آنقدرها هم که می گویند عادلانه اجرا شود. توی این سال ها چقدر وعده های مشابه داده شده که آخرش چی؟ شاید حق داشته باشم که کمی شک کنم…”
«آیا واقعاً این بار تفاوتی ایجاد می شود یا باز هم وعده ها در حد حرف می ماند؟»
یادمه پارسال تو یه جلسه ی کاری، همکارم که ۱۵ سال سابقه داشت با چشمانی پر از امید می گفت: «این بار حقوقمون رو واقعاً افزایش می دن!» سه ماه بعد استعفا داد و رفت به یه شرکت خصوصی. حالا با هیجان می خوام ببینم این «فوق العاده خاص» چقدر خاصه! ولی راستش… با این همه شاخص و امتیازدهی، ترس این رو دارم که باز هم فقط کاغذبازی بشه و نیروهای واقعی بین راه گم بشن. شما چه فکر می کنید؟
“دلم می خواهد باور کنم این بار واقعاً تغییری ایجاد می شود… اما آیا این طرحِ به ظاهر جامع، فقط یک مسکن موقتی نیست یا بالاخره می تواند دردِ دیرینهٔ معیشت کارکنان را درمان کند؟
حرف از امتیازدهی و سقف های هزاروچند واحد امتیازی که می شود، آدم یادِ بازی های رایانه ای می افتد که کلی قوانین پیچیده دارند، ولی آخرش بازندهٔ اصلی بازیکن است! راستی، این «فوق العادهٔ خاص» چقدر خاص خواهد بود؟ یعنی واقعاً می تواند جلوی فرار مغزها از دولت را بگیرد، یا مثل همیشه بعد از چند ماه، تورم همه چیز را می بلعد و دوباره به نقطهٔ اول برمی گردیم؟
نکتهٔ جالبش اینجاست که می گویند «نظارت مؤثر» لازم است… ولی تاریخ نشان داده همینجا معمولاً اشکال کار شروع می شود! شما چه فکر می کنید؟ این بار می شود به حرف های شیرینِ افزایش حقوق امید بست، یا باز هم باید منتظر پیچ وخم های اداری و سلیقه ای شدن امتیازها باشیم؟
اصلاً این همه تقسیم بندیِ دقیق بر اساس حاکمیتی بودن یا سختی کار، آخرش چه کسی تضمین می کند عادلانه اجرا شود؟ یا شاید من بدبینم… شما چطور؟ احساس می کنید این طرح واقعاً می تواند نفسی تازه به کارمندان دولت بدهد؟”
مهم ترین بخش اینجا بود: چون مثل یه چسب می خواد نیروهای کاربلد رو تو سیستم نگه داره، اما شرط موفقیتش اینه که واقعاً به حرفش عمل کنن، نه مثل یه وعده توخالی!
آمار جالب: طبق برخی گزارش ها، ۶۰٪ کارمندان دولت حداقل یک بار به فکر استعفا افتاده اند!
– حساب بانکی ام را چک کنم ببینم این «فوق العاده خاص» به جای من هم واریز شده یا نه!
– یک دوربین مخفی در جلسات امتیازدهی نصب کنم (شاید فهمیدم چرا همیشه امتیاز همسایه بیشتر است!).
– یاد بگیرم چطور می شود هم «بهره وری» داشت هم «سابقه خدمت» را جایگزین آن کرد!
فرض اشتباه مقاله این است که «پول بیشتر = بهره وری بیشتر». تجربه نشان داده بعضی ها با حقوق بالا هم ترجیح می دهند چرت شان را بزنند! (حالا با این امتیازدهی های پیچیده، احتمالاً چرت ها هم علمی شده!).
من همان کارمندی هستم که همیشه موقع تقسیم امتیازها، پشت سرم می گویند: «ایشان *ویژه* هستند… ویژهٔ *کم کاری*!». 😅
«حقوق بیشتر همیشه به معنی انگیزه بیشتر نیست!»
– – شاید این بار واقعاً فرصتی برای رشد باشه!
– که آیا این «امتیازدهی» قراره عادلانه اجرا بشه یا باز هم پارتی بازی می کنه؟
– که چطور می شود بدون اشاره به «منابع مالی»، از افزایش حقوق حرف زد! یه توضیح شفاف تر می تونست استدلال رو قوی تر کنه.
حالا ببینیم چی از آب درمیاد… 🚀
“بالاخره پرداخت ها از مدار کاغذی خارج می شه یا باز هم در گیرودار فرمول های پیچیده گم می شیم؟”
جالب ترین نکته اینجاست که قراره امتیازها بر اساس “سختی کار” و “اهمیت شغل” محاسبه بشن؛ یعنی احتمالاً یه کارمند آرشیو در سردابهٔ وزارتخانه با یه مأمور نظارت میدانی حقوق یکسانی نخواهند داشت. اما سؤال اینه: معیار سنجش “سختی” چیه؟ آیا فشار روانی یه حسابدار درگیر با ترازهای پایان ماه هم توی این فرمول جا می گیره؟
حالا که فکر می کنم، آیا روزی می رسه که حقوق یه کارمند دولتی انقدر جذاب بشه که بخش خصوصی حسادت کنه؟
آیا واقعاً این طرح می تواند معضل خروج نیروهای متخصص از بخش دولتی را حل کند؟ یا فقط یک مسکن موقتی است که بعد از مدتی دوباره با همان چالش ها روبه رو می شویم؟
وای چقدر جالب! انگار بالاخره دارن به فکر نیروهای دولتی می افتند! این سه شاخص امور حاکمیتی، متناسب سازی پرداخت و نگهداشت نیروی انسانی واقعاً به نظر نویدبنده میاد، مخصوصاً بخشی که به سابقه خدمت و سختی کار توجه می کنه. ولی یه سوال دیگه هم هست: آیا این امتیازدهی ها واقعاً عادلانه اجرا میشه یا باز هم مثل بعضی طرح های قبلی، دستخوش سلیقه ها و پارتی بازی ها میشه؟
من به شخصه خیلی خوشحالم که حداقل دارن به فکر بهبود وضعیت معیشتی کارمندا می افتند، ولی هنوز هم جای سوال هست که آیا منابع مالی این طرح پایداره یا نه؟ یعنی این بار واقعاً می خوان تا آخرش پیش برن یا باز وسط راه کم میارن؟
به هر حال، امیدوارم این بار نتیجه بخش باشه و نیروهای باانگیزه و متخصص بتونن با خیال راحت تو بخش دولتی بمونن و خدمت کنن. چه بسا اگه درست اجرا بشه، حتی بتونه الگویی برای بخش های دیگه هم بشه! 🤩
آیا واقعاً این بار اوضاع حقوق کارمندان بهتر میشه؟
– یه سر به سابقه خدمتم زدم ببینم چقدر امتیاز می گیرم.
– شرایط دوستان تو بخش خصوصی رو چک کردم، هنوز فاصله زیاده.
– یادمه پارسال هم یه طرح مشابه اومد، ولی آخرش فقط ۱۰٪ اضافه شد!
امیدوارم این بار حرفشون رو عمل کنن…
دیگه چی بگم؟ 🌺
“طرح فوق العاده خاص، اگر با شفافیت اجرا شود، می تواند جرقه ای برای بازگشت اعتماد ازدست رفته نیروهای متخصص به بدنه دولت باشد!”
نکته کلیدی: تمرکز بر «امتیازدهی بر اساس سابقه خدمت و سختی کار» هوشمندانه است، چرا که مستقیماً به عدالت توزیعی اشاره دارد. این جزئیات ظریف می تواند انگیزه ای ملموس برای باقی ماندگانِ پرتلاش ایجاد کند.
من هم مثل خیلی ها سال هاست در همین سیستم دولتی نفس می کشم، ولی این بار حس می کنم افزایش حقوق فقط یک برگ برنده نیست؛ یک آزمایش اجتماعی است. بگذارید رک بگویم: آیا واقعاً “امتیازدهی بر اساس سابقه خدمت” انگیزه می آورد، یا فقط کسانی را پاداش می دهد که سال ها در سکون مانده اند؟ من دیده ام نیروهای جوانی که با نصف حقوقِ همکاران قدیمی، سه برابر بیشتر می سوزند، اما امتیاز “نگهداشت نیرو” به سراغشان نمی آید.
راز اینجاست: شاید این طرح، ناخواسته دارد “وفاداری کورکورانه” را جایگزین “خلاقیت و تحرک” می کند. من به افزایش حقوق اعتقاد دارم، اما نه وقتی که معیارش “ماندن” باشد، نه “اثربخشی”. یادم می آید همکاری که هرگز ریسک نکرد، فقط چون ۲۰ سال پشت میز نشسته بود، بالاترین امتیاز را گرفت… در حالی که ایده های نو مثل برگ های پاییز زیر پای مدیران دفن می شد.
شاید وقت آن است بپرسیم: آیا واقعاً می خواهیم نیروها بمانند، یا می خواهیم بمانند؟ تفاوت این دو، مثل تفاوت یک قفس طلایی با بال های شکسته و آسمانی است که هنوز کشف نشده…
واقعا نیاز بود، ممنون. 🥇 🤗 🎉 🙏
“دلم برای روزهایی تنگ شده که حقوق آخر ماه، مثل باران بهاری، دلگرمی مان می شد…”
یادش بخیر! پارسال یه روز تو اتاق کارمون، همکارم علی -که مثل یه درخت قد کشیده بود تو اداره با بیست سال سابقه- داشت با چشمان خیس تعریف می کرد چطور مجبور شده پسرش رو از دانشگاه شبانه بیرون بکشه چون حقوقش کفاف شهریه رو نمی داد. اون روز فهمیدم چرا بعضی ها مثل برگ پاییز از بدنه دولت می ریزن بیرون… حالا این خبر مثل یه نسیم تازه می مونه، امیدوارم واقعاً به دستمون برسه و فقط حرف نباشه.
“بالاخره روزی می رسد که زحمتِ کارمندِ دولت به چشم می آید!”
دیروز همکارم با چشمانِ برق زده از هیجان می گفت: «حالا شاید بتونم بدون نگرانی از فردا، یه ماشینِ دست دوم بخرم!» این طرح، انگار نویدِ روزهای کم دغدغه تری رو میده… امیدوارم این بار، وعده ها در گردونه ی بوروکراسی گم نشه!
ساده و روان، عالی. 🤗 😋 🤓 ✔️ 😁
همینو کم داشتیم. 🎉
همیشه فکر می کردم افزایش حقوق کارمندان دولت مثل چسب زخم روی زخم عمیقه، اما حالا می فهمم گاهی همون چسب زخم می تونه جلوی خونریزی رو بگیرد!
طرح خیلی خوبیه، ولی یه نکته رو جا انداختید: “سختی کار” رو فقط برای مشاغل حساس در نظر گرفتن. من یه دوست دارم که تو آرشیو یه اداره دولتی کار می کنه، روزانه با کاغذهای قدیمی و گردوغبار دست و پنجه نرم می کنه. اینم یه جور سختی کاره که نباید نادیده گرفته بشه. شاید بهتر بود معیارهای محیط کار هم به شاخص ها اضافه می شد.
اعتراف می کنم همیشه به طرح های افزایش حقوق با کمی شک نگاه می کنم، اما این بار به نظر می رسد جزئیات منطقی تری پشت آن است. جالب است که به جای افزایش یکسان، معیارهایی مثل سختی کار، تخصص و مأموریت های حاکمیتی در نظر گرفته شده. این می تواند انگیزه واقعی برای کسانی ایجاد کند که سال هاست با حقوق ثابت کار می کنند.
اما یک چالش مهم باقی می ماند: آیا دستگاه ها واقعاً می توانند بدون اعمال سلیقه، امتیازات را به شکل عادلانه توزیع کنند؟ تجربه نشان داده گاهی حتی بهترین طرح ها در مرحله اجرا به حاشیه می روند. اگر شفافیت در امتیازدهی رعایت شود، این طرح می تواند الگویی برای بخش خصوصی هم باشد.
به شخصه امیدوارم این بار نه فقط عدد حقوق، بلکه حس ارزشمندی نیروهای متخصص هم افزایش پیدا کند.
“دلم برای روزهایی تنگ شده که انگیزه با یک وعده شیرین، دوباره در چشمان همکارانم می درخشید… اما این بار ترسِ نابرابریِ پنهان زیر پوست این طرح می خزد!”
موافقم که افزایش حقوق می تواند مثل نسیم بهاری جان تازه ای به بدنه دولت بدمد، اما چه می شود اگر این “امتیازدهیِ سه بعدی” به جای کاهش فاصله ها، شکاف های جدیدی بین واحدها ایجاد کند؟ مثلاً یک کارمند ستادی در تهران با همان سابقه و تخصص، امتیازی بسیار بالاتر از همتای خود در شهرستانی محروم بگیرد، فقط چون در “حوزه حاکمیتی” تعریف شده است؟ اینجاست که طرحِ به ظاهر عادلانه، ممکن است به “تله ای نخ نما” تبدیل شود…
(و اینجا همان جاست که عبارت کمتر رایج می آید:) شاید بهتر بود به جای “چندپاره سازیِ حقوق ها”، به فکر “همگراییِ معیشتی” می بودیم؛ جایی که انگیزه نه از امتیازاتِ پراکنده، که از امنیتِ واقعیِ زندگی می جوشد.
«طرح فوق العاده خاص، مانند پلی میان استعداد و انگیزه است؛ به ویژه بخش “نگهداشت نیروی انسانی” که با پیش بینی امتیازات برای مشاغل تخصصی، همچون سپری محکم در برابر فرار مغزها عمل می کند.»
آیا واقعاً امتیازدهی بر اساس “سختی کار” می تواند معیار عادلانه ای برای افزایش حقوق باشد؟
طرح فوق العاده خاص قطعاً ایده ی خوبی برای حفظ نیروهای متخصصه، اما یه نکته اینجا هست که مثل مقایسه ی دوست داشتنی من می شه: دادن امتیاز بر اساس سختی کار، مثل اینه که به دونده های ماراتن فقط به خاطر مسافت بیشتر مدال بدیم، در حالی که سرعت و تکنیک هم مهمه!
بهتر نیست به جای تمرکز صرف روی سابقه و شرایط محیطی، شاخص های عملکردی مثل کیفیت کار، نوآوری و تأثیرگذاری رو هم اضافه کنیم؟ اینطوری هم عدالت بیشتر رعایت می شه، هم انگیزه ی کارکنان برای ارائه ی کار باکیفیت تر بالا می ره. مثلاً یه معلمی که روش های خلاقانه تو آموزش داره، شایسته تر از کسی ه که صرفاً سال ها تو یه محیط سخت کار کرده.
ضمناً این طرح می تونه با شفافیت بیشتر در امتیازدهی، از بروز حاشیه ها جلوگیری کنه. چه خوب میشد اگه جزئیات امتیازها رو مثل منوی یه رستوران شفاف توضیح می دادند تا همه بدونن دقیقاً به ازای هر effort چی گیرشون میاد!
واقعا عالی بود، خیلی ممنون. 😂 💛 ❤️ 😄
به نظر من، بخشی که می گوید ، قلب تپنده این طرح است. چرا؟ چون اینجا دقیقاً نقطه ای است که دردِ واقعی را نشانه گرفته: فرار مغزها از بدنه دولت به سمت بخش خصوصی. این طرح اگر درست اجرا شود، می تواند مثل یک برای نیروهای متخصص عمل کند، نه فقط با پول، بلکه با اعتباربخشی به تجربه و تخصصشان.
حالا بماند که اجرایش هم هنر می خواهد… اما همین که بالاخره داریم به سمت حرکت می کنیم، خودش یک قدم امیدوارکننده است!
مرسی، خیلی خوب و کامل. ❤️ 💯 🤗 🎉 🤓
آمار جالبی که دیدم این بود: «حدود ۴۰٪ نیروهای متخصص دولتی در ۵ سال گذشته به بخش خصوصی مهاجرت کرده اند!» این طرح واقعاً می تواند امیدوارکننده باشد، مخصوصاً بخش مربوط به «نگهداشت نیروی انسانی» که به نظر می رسد درد دلی از کارمندان قدیمی را پاسخ می دهد.
خواندن این خبر خاطره ای از دوران دانشجویی ام را زنده کرد؛ وقتی استادمان همیشه می گفت: «حقوق کارمندی مثل بارانی است که همیشه دیر می رسد، ولی بالاخره می رسد!» 😄 الان حس می کنم شاید این بار، بارانی زودتر از موعد بیاید! هرچند هنوز کمی شک دارم که آیا واقعاً این امتیازها به نیروهای سخت کوش پایین دستی هم می رسد یا نه…
یک نکته هیجان انگیز هم اینجاست: اگر این طرح درست اجرا شود، شاید بالاخره بتونیم بگوییم دولت داره به قول قدیمی ها «هم حق الناس رو می ده، هم حق الله رو!» 🤩 ولی صبر می کنم ببینیم عمل چقدر با حرف ها هماهنگ میشه!
آیا افزایش حقوق واقعاً می تواند جلوی خروج نیروهای متخصص از دولت را بگیرد؟
به نظرم این طرح ایده ی جالبیه، اما یه نکته ی مهم رو کم تر کسی بهش توجه می کنه: آیا فقط پول کافیه تا یه نیروی متخصص رو نگه داره؟ من شک دارم. شاید بخشی از مشکل، فضای کاری، فرصت های رشد حرفه ای یا حتی انعطاف پذیری در شیوه های کار باشه. حقوق بیشتر قطعاً کمک می کنه، ولی اگه کارمند احساس کنه استعدادش تو سیستم نادیده گرفته می شه یا جای پیشرفتی براش وجود نداره، باز هم ممکنه وسوسه بشه بره.
از طرفی، این امتیازدهی بر اساس شاخص هایی مثل سابقه و سختی کار، به نظر منطقیه. ولی یه ترس کوچیک دارم: آیا واقعاً اجراش عادلانه خواهد بود؟ تجربه نشون داده بعضی وقتا طرح های خوب روی کاغذ، تو عمل با اعمال سلیقه یا کاغذبازی های اداری به حاشیه می رن. امیدوارم این بار دقیق و شفاف پیش بره.
به هر حال، قدم مثبتیه و نشون میده دولت به فکر بهبود شرایطه. ولی بیایید فراموش نکنیم که پول فقط یه بخش از معادله ست—احترام به تخصص و ایجاد محیط کاری پویا رو هم باید جدی گرفت.
اعتراف میکنم همیشه فکر میکردم افزایش حقوق کارمندان دولت فقط یه شعار تکراریه، ولی این بار جزئیاتش واقعاً جذابه! نکته بامزاش اینه که قراره بر اساس “سختی کار” امتیاز بدن… یعنی الان می تونیم حدس بزنیم کدوم اداره ها پر از قهرمانان تحمل پذیر هستن! 😄
عالی بود، خیلی جالب و کامل بود. 😇 🥳 💯 🤓 🎉
آیا تا به حال شده صبح با خبری از خواب بیدار شوید که مستقیم به زندگیتان ربط داشته باشد؟ من دیروز دقیقاً این حس رو تجربه کردم!
همسرم که معلمه، چند ماهه از فشار اقتصادی گلایه داشت و مدام می گفت: «داریم از نفس می افتیم، یا حقوقمون رو زیاد کنن یا مجبورم برم بخش خصوصی.» همین جمله اش کلی استرس بهم وارد می کرد، چون می دونستم اگه بره، هم از شغلی که عاشقشه دور می مونه، هم ساعت هاش نامنظم می شه. اما امروز صبح که خبر افزایش حقوق کارمندان دولت رو خوندم، ذوق زده بیدارش کردم و گفتم: «عزیزم، یه ذره صبر کن، شاید فرجی برسه!»
حالا با جزئیات این طرح، امیدوارم واقعاً شاخص هایی مثل سابقه خدمت و سختی کار رو منصفانه در نظر بگیرن. مخصوصاً برای شغل هایی مثل معلمی که هم حاکمیتیه، هم روحیه ی آدم رو می خواد! راستی، یه راز بگم؟ من خودم تو یه اداره ی کوچیک کار می کنم، ولی این روزها کلی هیجان دارم که شاید بالاخره حقوقمون به زندگی واقعی تر نزدیک بشه… 🤞
چه خوب که دارن به فکر نیروهای متخصص می افتن! فقط ای کاش زودتر اجرایی بشه، نه وقتی دیگه خیلی ها رفته باشن…
چرا این بار هم مثل همیشه، حرف از افزایش حقوق می زنی اما منبع دقیق تأمین بودجه اش رو نمی گی؟ این همه شاخص و امتیازدهی تعریف کردی، ولی نگفتی پولش از کجا میاد؟ یه ذره شفاف تر توضیح می دی یا بازم باید منتظر تعجب های نیمه سال دوم باشیم؟
حالا که این طرح رو خوندم، تصمیم گرفتم یه گوشه ی کوچیک از دفترچه ی برنامه هام رو خالی کنم برای تاریخ احتمالی اجراش… البته با مداد بنویسمش، چون تجربه بهم یاد داده دولت ها گاهی با پاک کن هم قهر می کنن.
راستی… اگه کسی پرسید چرا اینقد ریزبه ریز امتیازها رو یادداشت کردم، می گم «شاید روزی به درد یه معما خورد.»
آیا این افزایش حقوق واقعاً می تونه جلوی مهاجرت نیروهای متخصص رو بگیره؟
خواندن این متن یه جورایی یادم انداخت چقدر وعده ها تکراری شدن… اما شاید این بار فرق کنه؟ نمیدونم، یه ذره شک دارم.
– تا ببینم آخرش چه کسی واقعاً سود می بره و چه کسی فقط حرف می زنه… مثل بازی ماروپله که تاس رو همیشه یه عده خاص می اندازن!
– ، چون هرچقدر هم حقوق دولتی بالا بره، بازم بعضی موقعیت ها مثل پروانه های آزادی می مونن که تو قفس دولتی گیر نمی کنن.
– (اگه تصویب بشه!)—البته بدون در نظر گرفتن تورمِ همیشه یک قدم جلوتر! مثل دویدن روی تردمیلِ ایستاده…
– که ببینم این بار واقعاً امیدی هست یا باز هم وعده ها مثل بادکنک ترکیده می شن؟
همیشه موقع خوندن چنین خبرهایی حس می کنم مثل کسی هستم که تو کویر دنبال آب می گرده… هرچی به چشمه نزدیک تر می شیم، می بینیم باز هم سراب بوده!
، ولی من از اون آدم هایی هستم که فکر می کنن تا وقتی سیستم مثل ماشینِ دنده عیب کار کنه، افزایش حقوق هم مثل بنزین ریختن توی باکِ خالیه—یه دفعه می سوزه و تموم میشه!
چه خبر خوبی! واقعاً خوشحالم که بالاخره به فکر نیروهای متخصص دولتی افتادن! نکته ای که توجهم رو جلب کرد، بخش “نگهداشت نیروی انسانی” بود که به صورت ویژه به سابقه خدمت و سختی کار توجه کرده. این واقعاً یه حرکت هوشمندانه ست!
خیلی وقت بود که نیروهای باتجربه به خاطر حقوق ناکافی مجبور میشدن به سمت بخش خصوصی برن، ولی با این طرح، به نظر می رسه دولت داره سعی میکنه این فرار مغزها رو متوقف کنه. امتیازدهی بر اساس تخصص و شرایط محیطی کار هم میتونه انگیزهٔ خیلی ها رو برای موندن و تلاش بیشتر بالا ببره.
امیدوارم این بار واقعاً اجرایی بشه و مثل بعضی طرح های قبلی فقط روی کاغذ نمونه! اگه درست پیاده سازی شه، هم کارمندان باانگیزهتر میشن، هم خدمات عمومی کیفیت بهتری پیدا میکنه. 🤞
اینو باید حتما می گفتم: این چشم انداز شما یه نعمت بزرگه. به امید دستاوردهای بیشتر.
هواتو داریم.
“گاهی فکر می کنم افزایش حقوق بیشتر شبیه چسب زخمی است روی زخم های عمیق تر… اما آیا این طرح واقعاً می تواند جلوی فرار مغزها را بگیرد، یا فقط کمی زمان خریداری می شود؟”
حالا که این خبر رو خوندم، یه بوی آشنا تو دماغم پیچید… بوی دفترهای خاک گرفته اداره های دولتی، بوی چای داغی که تو لیوان های ترک دار می خوره و صدای ماشین تحریرهای قدیمی که انگار دارن با کارمندها حرف می زنن. من خودم یه زمانی پشت میزهای همین اداره ها نفس کشیدم، وقتی حقوقم به زور کفاف یه قبض آب رو می داد.
اما اینجا یه چیز عجیب تو دلم می گه… این طرح مثل یه معماست که جوابش رو تو یه دفترچه قدیمی گم کردم. می دونی چیه؟ من اون روزها رو یادمه که هر بار حرف از “فوق العاده” می شد، انگار یه سراب بود. همه می دونستن قراره چیزی بشنون که شاید هیچ وقت نبینن. حالا این بارم همینه؟ یا واقعاً قراره دستی از غیب برسه و حقوق ها رو از این مه آلودگی دربیاره؟
چیزی که برام جالبه، اینه که این طرح داره مثل یه نقشه گنج پیچیده می شه… سه تا شاخص، هزاران امتیاز، کلی شرط و شروط. آخرش چی؟ من هنوز یادمه همون همکار قدیمی ام که با بیست سال سابقه، آخر سر رفت مغازه باز کرد. می گفت: “اینجا رو حساب کتاب نیست، اینجا رو فقط عشقِ موندنه!”
حالا این طرح می خواد همین عشق رو با امتیاز جبران کنه؟ یا شاید داره یه بازی جدید شروع می کنه که باز هم قاعده اش دست خودشونه… راستی، اون بخشی که می گه “نگهداشت نیروی انسانی”، برام یه جورایی یادآور اون قفسه های پر از پرونده های
خوب که حقوق ها رو افزایش می دن، ولی ای کاش به فکر شفافیت در امتیازدهی هم باشن تا همه مطمئن بشن حقشون به طور عادلانه داده میشه! 🤔
آخ جون! این خبر یه حس خوب قدیمی رو زنده کرد… یاد اون روزایی افتادم که حقوق پدرم افزایش پیدا کرد و کلی خوشحال شدیم! امیدوارم این بار هم واقعاً به نفع کارمندا باشه و از حرف تا عمل فاصله نباشه. انشاالله که زودتر اجرایی بشه! 😊
همیشه فکر می کردم افزایش حقوق صرفاً یک عدد روی کاغذ است، اما حالا می فهمم که گاهی همین ارقام خشک می توانند روح تازه ای به کالبد فرسوده ی انگیزه ها بدمند.
آنچه در این طرح جلب توجه می کند، نه صرفاً افزایش مبلغ حقوق، بلکه تلاش برای است. شاخص هایی مانند “سختی کار” یا “اهمیت شغل”، اگرچه کمّی سازی شان دشوار است، اما نشان دهنده ی حرکتی به سمت است؛ عدالتی که می خواهد تفاوت میان پشت میزنشینیِ روتین و مسئولیت های پرمخاطره ی حاکمیتی را به رسمیت بشناسد.
نکته ی ظریف دیگر، است. این نگاه، دولت را از هیئتی هزینه پذیر به سرمایه گذاری تبدیل می کند که می داند فرسایش نیروهای باتجربه، در بلندمدت گران تر از این فوق العاده ها تمام خواهد شد. البته شرط موفقیت، عبور از دام است؛ جایی که شاخص ها نباید به ابزاری برای توزیع رانت اداری تبدیل شوند.
اگر این طرح با شفافیت اجرا شود، شاید روزی شاهد آن باشیم که خدمت دولتی نه به عنوان پناهگاهی امن، بلکه به عنوان تعریف شود.
“گاهی فکر می کنم افزایش حقوق مثل بارانی است که دیر می بارد… تازه وقتی چترت را جا گذاشته ای. سال پیش، همکارم با همان لبخند همیشگی رفت و دیگر برنگشت. حالا این طرح مثل نواری است که می خواهد زخم های قدیمی را ببندد، اما انگار هنوز بوی کهنگیِ وعده ها از لای خطوطش می آید…”
خب، یه جورایی حس دوگانه بهم دست داد بعد خوندن این خبر. از یه طرف خوشحال کننده ست که بالاخره دارن به فکر معیشت کارکنان دولت می افتن، مخصوصاً با این طرحِ چندبُعدی که انگار می خوان از زوایای مختلف مشکل رو حل کنن. اما از طرف دیگه، یه ذره تردید دارم که آیا واقعاً اجراش به همین خوبی که روی کاغذ می بینیم خواهد بود یا نه.
چیزی که برام جالب بود، این “فوق العاده خاص” با اون سیستم امتیازدهیِ ظاهراً منعطفشه. انگار می خوان یه جور “عدالتِ پرداختی” رو بین بخش های مختلف ایجاد کنن که ایده اش قشنگه. ولی می دونیم همیشه بین حرف و عمل یه فاصله ای هست، مخصوصاً وقتی پای تأمین منابع و نظارت در میان باشه.
حسِ کلی ام اینه که طرحِ رو به رشدی به نظر می رسه، ولی تا وقتی عملی نشه و نتایجش رو نبینیم، نمی شود چندان خوشبین بود. امیدوارم این بار، برخلاف بعضی طرح های قبلی، “گره گشا” باشه و نه فقط یه شعارِ دیگه روی کاغذ.
آیا افزایش حقوق واقعاً می تواند جلوی مهاجرت نیروهای متخصص رو بگیره؟
حالا که این طرح رو خوندم، تصمیم گرفتم با انگیزه ی بیشتری کارم رو ادامه بدم و منتظر خبرهای خوب باشم! 😊