پنج مانع پیشروی مسکن ملی شامل قیمت غیرواقعی ساخت، زمین نامناسب، وام، نبود آب و برق و گاز و ضعف مالی خانوارها است.

خانهدار شدن «خانهندارهای کمدرآمد» با طرح مسکن ملی، مطابق آنچه از ۱۴۰۰ تاکنون در یک گزارش رسمی از «ساخت مسکن روی زمینهای ۹۹ساله» منتشر شده است، ۴۱سال طول میکشد. در این مدت ۸۵۸هزار خانوار «ثبتنام قطعی» کردند؛ اما ۵۰هزار نفر آنها هنوز در «صف تخصیص» هستند و فقط ۴۰هزار واحد تکمیل و تحویل شده است.
فال خودت رو ببین
کلیک کن تا ببینیش

اگر نسخه دهه ۸۰ مسکن حمایتی موسوم به «مسکنمهر» دستکم ۱۶ سال طول کشید تا دستههای آخر خانوارهای پیشخریدار آن خانهها به «کلید مسکن» برسند، آخرین نسخه موجود این مسکندولتی یعنی «مسکنملی» که ۵ سال پیش تعریف شد با دستفرمان این سالها، ۴۱ سال دیگر به ایستگاه پایانی میرسد.
آخرین دادههای رسمی در دسترس از «عملکرد دولتهای گذشته تاکنون» در طرح مسکنملی که در حال حاضر به عنوان تنها «سیاست روی زمین برای تامین مسکن خانوارهای نیازمند در کشور» قابل مشاهده است، نشان میدهد: از سالی که این طرح با تصویب و اجرای یک قانون مرتبط یعنی قانون جهش تولید مسکن کلنگ خورد تاکنون، فقط ۴۰ هزار و ۲۰۱ واحد مسکونی روی زمین ۹۹ ساله (مسکنملی واقعی)، تکمیل و تحویل پیشخریداران «خانهندار» شده است.
در مقابل اما ۸۵۸ هزار خانوار تا الان، به عنوان «تقاضای موثر» مسکنملی، سهمیه دولتی واحدهای مسکونی این طرح را «پیشخرید قطعی» کردهاند بهطوریکه، دولت خود را «متعهد به خانهدار کردن» آنها دانسته و میداند. به این ترتیب هماکنون ۸۱۸ هزار پیشخریدار مسکندولتی منتظر ساخت و تحویل هستند و با سرعت ساختوساز این پروژههای دولتی طی سالهای اخیر میتوان برآورد کرد «اگر تحولی در مسیر و اقدامی برای رفع موانع ۵گانه» صورت نگیرد، پرونده مسکنملی تا ۱۴۴۵ باز میماند.
شمارش «صفهای طویل» مسکنملی
بررسیهای صورت گرفته از وضعیت مسکنحمایتی که در حال حاضر تحت نام مسکنملی در جریان است، مشخص میکند: از سال ۱۴۰۰ تاکنون، در مجموع ۸۵۸ هزار خانوار بعد از عبور از فیلترهای ثبتنام دولت و سپس افتتاح حساب و پرداخت بخشی از «آورده نقدی» خود، به عنوان «متقاضیان موثر مسکنملی» یا همان پیشخریداران قطعی این واحدها، در صف تخصیص قرار گرفتند.
تعداد کل خانهندارها البته نزدیک به ۶میلیون خانوار بوده اما از آنجا که بخش بسیار کمی از افراد در این سالها توانستند «پسانداز» کنند و همچنین با توجه به اینکه شرط «تقاضای موثر»، پرداخت مرحله اول آورده نقدی بوده است، در نتیجه، فعلا «زیر یکمیلیون خانوار» از «چندمیلیون خانهندار»، در صف مسکندولتی وارد شدهاند. در مقابل این ۸۵۸ هزار پیشخریدار قطعی، فعلا ۸۰۵ هزار واحد مسکونی تخصیص داده شده است. بنابراین حدود ۵۰ هزار نفر همچنان در «صف تخصیص» مسکنملی هستند. تخصیص البته به معنای «شروع ساخت مسکن برای فرد» نیست بلکه «تعیین اسمی یک پروژه» برای او است.
بین تخصیص و «شروع ساخت» فاصله قابلتوجهی وجود دارد به این معنا که بعد از تخصیص اسمی مسکن ملی، باید مدتها بگذرد تا «پروانه ساختمانی» پروژهای که اسمگذاری شده است، صادر شود. تخصیص مسکنملی در صورتی انجام میشود که دولت «زمین ۹۹ ساله» را تهیه کرده باشد.
این کارنامه بررسی شده مسکنملی واقعی است به این معنا که خانههایی که روی زمین ۹۹ ساله، در حال ساخت است. طی ۱.۵ دهه گذشته دولتها در پیشبرد مسکن حمایتی، از آمار برخی پروژههای مسکونی که ارتباطی به مسکن حمایتی نداشته، برای توضیح کار استفاده کردند درحالیکه گروههای حمایتی اگر توان اقتصادی مناسب برای پرداخت داشته بودند را حداکثر برای خانههای روی زمین ۹۹ ساله صرف کردند و نه بیشتر. دومین «صف تخصیص» در مسکنملی را سازندهها و پیمانکاران این پروژههای «سفارش دولتی» تشکیل دادهاند. این صف مقابل بانکها قرار دارد. اگرچه تعداد ۸۰۵ هزار واحد مسکونی به صورت «اسمی» به خانهندارها تخصیص داده شده اما فعلا برای فقط ۶۷۱ هزار واحد مسکونی، «پروانه ساختمانی» صادر شده است.
از این تعداد واحد نیز فعلا برای ۴۷۲ هزار خانه، در بانکها، «قرارداد وام ساخت» یا همان قرارداد تسهیلات مشارکت مدنی، منعقد شده است. به این ترتیب حدود یکسوم پروژههای مسکنملی، تا اینجا، «بدون وام» هستند و در «صف تخصیص وام ساخت» قرار دارند.
بین «تخصیص وام» تا «پرداخت وام» نیز فاصله وجود دارد؛ در این مدت فقط به نیمی از واحدهایی که قرارداد وام ساخت آنها منعقد شده، تسهیلات ساخت پرداخت شده است. ارقام تامین مالی ساخت مسکن دولتی، از «ضعف عمده» خبرمیدهد؛ موضوعی که در این سالها «محل اختلافنظر دولت و بانک مرکزی» بوده است. سیستم بانکی، «اشکالات دولتی، سامانهای و پروژهای» را عامل نپرداختن تسهیلات عنوان میکند و در مقابل، طرف دولت «بیتوجهی بانکها» را مقصر وضع موجود میداند. اختلافی که در اولین جلسه شورای عالی مسکن دولت چهاردهم، دستورجلسه اصلی شورا شد و قرار هم شد در جلسه بعدی، تکلیف این اختلاف روشن شود اما نشد.
مسکنملی با کدام پول ساخته میشود؟
اگر شرایط متعارف ساخت مسکنحمایتی و همچنین تجربه ساخت مسکنمهر را در نظر بگیریم، در آن صورت انتظار بدیهی آن است که «وام ساخت» حدود ۷۰درصد از «قیمت تمامشده» مسکن دولتی را پوشش دهد و خانهندارها حداکثر ۳۰ درصد قیمت را با «آوردهنقدی» خود پرداخت کنند. اما الان ظاهرا وضعیت به گونه دیگری است. گزارش رسمی جدید از مسکنملی نشان میدهد، تا الان و با احتساب مجموع پرداختهای صورت گرفته، هر نفر از پیشخریداران قطعی به طور متوسط ۳۰۰میلیون تومان «آورده نقدی» به میدان آورده و در مقابل، برای ساخت هر واحد مسکونی مربوط به این افراد، میانگین ۲۵۴میلیون تومان وام بانکی پرداخت شده است.
تا الان خانهندارها در کل، ۱۴۳ هزارمیلیارد تومان به «زمینهای ۹۹ساله» سرازیر کردهاند درحالیکه بانکها ۱۱۹ هزارمیلیارد تومان. این عدم تناسب میتواند بیانگر دو واقعیت باشد؛ واقعیت اول آن است که «اولتیماتومهایی که دولت طی این سالها برای پرداخت مراحل آورده نقدی» به خانهندارها صادر کرده، «غیرضرور» بوده و عملا جلوتر از پیشرفت واقعی پروژه از افراد پول گرفته شده است. واقعیت دوم نیز همان اختلافات بانک مرکزی با دولت و کندی در پرداخت تسهیلات است.
وام ساخت مسکنملی چقدر است؟
ارزش قراردادهایی که بانکها با سازندههای «مسکنملی» طی این سالها امضا کردهاند براساس آخرین گزارش رسمی، رقمی است که وام ساخت را ۵۰۰میلیون تومان نشان میدهد. این در حالی است که سال گذشته تصویب شد، سقف وام ساخت مسکنملی به ۶۵۰میلیون تومان افزایش پیدا کند.
چرا ۴۱ سال طول خواهد کشید؟
بررسیها درباره سرعت غیرقابل قبول پروژههای ساخت مسکنحمایتی، ۵ مانع را در مسیر شناسایی کرده است. این موانع البته ریشه در «تغییر ممنوعه نقش دولت در تامین مسکن حمایتی» دارد. دولت به جای آنکه با مجموعهای از سیاستهای اقتصادی، بستر «ساخت و تامین مسکن حمایتی» را برای سازندهها و سرمایهگذاران ساختمانی فراهم کند و مثلا بخشی از آنچه برای حمایت از تامین مسکن کمدرآمدها لازم است صورت بگیرد را از طریق «مسکن اجارهای» پیش ببرد، خود در نقش سازنده و کارفرمای ساختمانی وارد شد.
با این حال، در حال حاضر ۵ مانع در مسیر مسکنملی وجود دارد که اگر دولت قصد دارد خیلی زودتر از افق زمانی برآورده شده یعنی ۴۱ سال تا خانهدار شدن حدود ۸۰۰ هزار پیشخریدار قطعی، واحدها را تحویل خانوارها بدهد، باید این موانع را برطرف کند.
قیمت پایینتر از قیمت ساخت واقعی، اولین مانع است. طی سالهای گذشته رقم توافقشده با سازندهها برای ساخت مسکن حمایتی با واقعیت هزینه ساخت همخوان نبود و این در کار و سرعت سازندهها اثر منفی گذاشت و در نهایت پروژهها را مشمول تورم سالانه بیشتر کرد. ضعف در شناسایی مناسب و آمادهسازی زمین ۹۹ ساله به خاطر مسائل بودجهای و مالی، مانع دیگر است.
یکی از بزرگترین موانع نیز به اقتصاد خانوارهای متقاضی مسکنملی مربوط است. شرایط تامین آورده نقدی چون برای همه پیشخریداران «جانمایی شده در یک پروژه»، هماهنگ نیست در نتیجه، ناتوانی در پرداخت به موقع پول توسط بخشی از آنها، کل پروژه را به توقف میکشاند.مانع چهارم نیز تسهیلات بانکی است که توضیح آن در گزارش داده شد. مانع پنجم نیز «تامین آب و برق و گاز» در مراحل آمادهسازی پروژههای مسکنملی است.
هفته گذشته سایت اطلاعرسانی وزارت راهوشهرسازی اعلام کرد، مجموعهای از ساختمانهای مسکونی طرح «مسکنملی» در شهر جدید پردیس در مراحل «تحویل و تکمیل» قرار گرفتهاند اما چون «شبکه گازرسانی و برقرسانی» هنوز اجرا نشده است، نتوانستهایم واحدها را به مالکانشان واگذار کنیم. ساختمان مسکونی ساخته شده اما گاز و برق ندارد. برخی دیگر از پروژههای مسکنملی، آب ندارد.
در طرح مسکن مهر، یک علت اصلی که پروژههای ساختمانی مسکونی، بیش از ۱۵ سال به طول انجامید تا ساخته و تحویل مردم شوند، «ساز ناکوک» دستگاههای خدماترسان روی زمینهای ۹۹ ساله بود. خیلی از ساختمانهایی که در محلههای ۹۹ ساله پرند و پردیس و هشتگرد ساخته شدند، ماهها و بلکه سالها به خاطر «عدم تامین به موقع شبکههای آب و برق و گاز»، متوقف بودند یا ساختهشده، در انتظار «تامین خدمات» برای تحویل به خانوارها قرار داشتند.
بررسیها از این ماجرا نشان میدهد، دستگاههای دولتی در طرحهای مسکنحمایتی که در هر دولتی با یک اسمی به اجرا در میآید، «تعهد کاملی» برای خود در جهت پشتیبانی از طرح قائل نیستند. در حال حاضر نیز با توجه به موضوع ناترازی و عدم تعادل بین عرضه و تقاضا در حوزههای آب و برق و گاز، به نظر میرسد تامین این خدمات ۳گانه برای مسکنملی، در اولویتهای بسیار پایین قرار داشته باشد.
هر چقدر ساخت و تکمیل مسکن ملی به تاخیر بیفتد، «تورم تولید» روی قیمت تمامشده این واحدها تحمیل میشود و «هزینه تامین مسکن» را برای پیشخریداران کمدرآمد، سنگینتر میکند. در ابتدا یعنی سال ۱۴۰۰ قرار بود این واحدها با حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰میلیون تومان «آورده نقدی» خانوارها در کنار وام ساخت، تولید و تحویل شود. اما امروز و تا اینجا دستکم ۵۰۰میلیون تومان «آورده نقدی» لازم است که به احتمال خیلی زیاد، این رقم به خاطر تاخیرها افزایش پیدا خواهد کرد.

23 پاسخ
متاسفانه با وجود گذشت زمان قابل توجهی از اعلام طرح مسکن ملی، هنوز شاهد پیشرفت چشمگیری در این زمینه نیستیم. امیدواریم با رفع موانع موجود، شاهد تحقق سریعتر این طرح برای متقاضیان باشیم.
واقعا که چه خبره از این مسکن ملی؟ هر روز یه اطلاعیه میدن ولی انگار هیچ پیشرفتی نیست. من که دیگه امیدم رو از دست دادم. هرچی میگذره بیشتر احساس میکنم این طرح بیشتر شبیه یه رویای دست نیافتنیه تا یه برنامه واقعی برای خانه دار شدن مردم. اونم با این شرایط اقتصادی که هر روز سخت تر میشه، واقعا نمیدونم چطور میشه به این طرح امیدوار بود. ولی خب، بازم میگن صبر کنید، انشالله حل میشه. انشالله که یه روزی برسه که همه بتونن خونه دار بشن، ولی به نظر میرسه اون روز خیلی خیلی دوریه.
یادآوری این طرح، مرا به تجربه شخصی ام در انتظار برای دریافت خدمات مشابه میاندازد. تحلیل شرایط نشاندهنده چالشهای ساختاری است.
با خواندن این مقاله، احساس ناامیدی و نگرانی به من دست داد. به نظر میرسد که طرح مسکن ملی با چالشهای زیادی روبرو است و این باعث میشود که امید به خانهدار شدن برای بسیاری از خانوادهها کم شود. طولانی بودن زمان تحویل مسکن و مشکلاتی مانند نبود آب و برق و گاز، واقعاً ناراحتکننده است. امیدوارم که مسئولان بتوانند هرچه سریعتر این موانع را برطرف کنند تا خانوادههای نیازمند بتوانند به خانههای خود برسند. این طرح میتواند زندگی بسیاری از مردم را تغییر دهد، اما تنها در صورتی که به درستی اجرا شود.
با توجه به چالشهای پیشروی طرح مسکن ملی، تصمیم گرفتم به جای انتظار کشیدن برای تحویل واحد، به دنبال راهحلهای جایگزین برای تامین مسکن باشم. این شامل بررسی گزینههای اجارهای یا مشارکت در ساخت میشود تا در کوتاهمدت به نتیجه برسم.
واقعا که چقدر طول میکشه این مسکن ملی…
یادم میآید وقتی برای اولین بار خبر مسکن ملی را شنیدم، چقدر امیدوار شدم. اما حالا با خواندن این خبر، احساس میکنم که این راه طولانی و پر از مانع، واقعاً خستهکننده است. امیدوارم روزی برسد که همه بتوانند به راحتی خانهدار شوند.
امیدوارم مشکلات زودتر حل بشن.
آیا راهحلی برای کاهش زمان تحویل مسکن ملی وجود دارد؟
خیلی جالبه که بالاخره زمان تحویل مسکن ملی مشخص شده. امیدوارم این بار واقعاً به قولشون عمل کنن و شاهد پیشرفت سریعتر پروژه باشیم. البته که چالشهای کوچکی مثل تامین آب و برق همیشه هستن، ولی فکر میکنم با همکاری همه، بشه از پسشون براومد. چه خوب میشد اگه یه کم بیشتر به فکر تسهیلات بانکی هم میبودن تا فشار کمتری روی دوش متقاضیان باشه.
با توجه به چالشهای مطرح شده در اجرای طرح مسکن ملی، به نظر میرسد این پروژه نیازمند بازنگری و تقویت زیرساختها برای تسریع در تحویل واحدها به متقاضیان است. آیا برنامهای برای بهبود همکاری بین دستگاههای مختلف جهت رفع موانع پنجگانه وجود دارد؟ همچنین، چگونه میتوان انتظارات خانوارهای نیازمند را با واقعیتهای اقتصادی و اجرایی پروژه هماهنگ کرد؟ این سوالات میتواند نقطه شروعی برای بحثهای بیشتر در جهت یافتن راهحلهای عملی باشد.
با توجه به اطلاعیه جدید درباره زمان تحویل مسکن ملی، به نظر میرسد این طرح با چالشهای قابل توجهی روبرو است. هرچند که هدف اصلی این طرح، کمک به خانوادههای کمدرآمد برای خانهدار شدن است، اما طولانی شدن زمان تحویل و موانع پیشرو میتواند امیدواریها را کاهش دهد. از طرفی، تلاش برای حل این موانع و تسریع در روند ساخت و تحویل مسکن میتواند گامی مثبت در جهت بهبود شرایط باشد. امیدواریم با همکاری همه نهادهای مربوطه، شاهد پیشرفت بیشتر این طرح و تحقق اهداف آن در اسرع وقت باشیم.
خیلی خوب بود، بهترین هستید. ✅ 💚 💪 🙏
مقاله خیلی خوبی بود و اطلاعات مفیدی درباره وضعیت مسکن ملی ارائه داد. به نظرم با وجود همه مشکلات و موانعی که اشاره شد، باز هم این طرح میتونه امیدوارکننده باشه، به شرطی که مسئولان سریعتر برای رفع این موانع اقدام کنن. خوشحالم که حداقل یه بخشی از واحدها در حال تکمیل هستن و امیدوارم بقیه متقاضیان هم هرچه زودتر به خانههاشون برسن. ممنون از توضیحات دقیق و شفافتون!
من همیشه فکر میکردم مسکن ملی قراره یه جور معجزه باشه که یهو همه صفها رو آب کنه و خونهها مثل قارچ از زمین سبز بشن. ولی انگار این معجزه یه کم (!) داره طول میکشه…
این عدد ه. یعنی اگه الان یه نوزاد متولد بشه، تا وقتی به میانسالی برسه، تازه ممکنه خونهاش تحویل بگیره! ولی چیزی که بیشتر از این عدد عجیبتره، ه. مثلاً ساختمون ساخته شده، ولی ! یعنی دولت زمین رو داده، سازنده ساختمون رو بالا برده، مردم پولش رو دادن، ولی یه دستگاه دیگه میگه: «ما برنامهریزی نکرده بودیم اینجا رو ساپورت کنیم!»
۱. انگار تو یه دنیای موازی زندگی میکنن. ساختن خونه که کار خودشونه، ولی وصل کردنش به شبکههای حیاتی، یه چالش جداگانهست. توی مسکن مهر هم همین مشکل بود و حالا بازم تکرار شده.
۲. خیلی بیشتر از وامهای پرداخت شدهست. یعنی مردم پول بیشتری دادن نسبت به بانکها! این یعنی یا بانکها اعتماد ندارن، یا سیستم مالی طرح پر از گرههای کور هست.
۳. هر روز دیرتر شدن پروژه، یعنی هزینهها بیشتر میشه و فشار روی خریداران کمدرآمد افزایش پیدا میکنه. کسی که امروز میتونه ۳۰۰ میلیون
آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا با وجود گذشت سال ها از طرح های مسکن حمایتی، هنوز هم مشکل مسکن برای بسیاری حل نشده باقی مانده؟
نکته جالبی که کمتر به آن پرداخته شده، نقش «زمان» به عنوان یک عامل نامرئی در این معادله است. هر چه پروژه ها طولانی تر می شوند، تورم و تغییر شرایط اقتصادی، هزینه ها را چندبرابر می کند. این یعنی حتی اگر امروز یک خانواده کم درآمد بتواند بخشی از هزینه ها را بپردازد، هیچ تضمینی وجود ندارد که چند سال بعد هم توان مالی همان مبلغ را داشته باشد.
اما چیزی که واقعاً هیجان انگیز است، این است که شاید راه حل، نه در ساخت مسکن بیشتر، بلکه در تغییر مدل حمایتی باشد. مثلاً اگر به جای تمرکز روی مالکیت، اجاره های بلندمدت با قیمت های کنترل شده را گسترش دهیم، شاید بتوانیم سریع تر به نیازها پاسخ دهیم.
به نظر می رسد گاهی ما آنقدر درگیر جزئیات اجرایی می شویم که اصل ماجرا را فراموش می کنیم: هدف، سقفی بالای سر مردم است، نه لزوماً سند مالکیت در دست آن ها!
حرف از موانع مسکن ملی که می شود، انگار همه چیز به یک معادلهٔ خشک ریاضی تبدیل می شود: زمین، وام، تورم، خدمات! اما گاهی فکر می کنم شاید مشکل اصلی جای دیگری باشد؛ شاید این طرح از همان اول با یک اشتباه شروع شد. یعنی چه؟
ما مدام دنبال حل موانع فنی هستیم، اما فراموش کرده ایم که مسکن ملی فقط یک پروژهٔ ساختمانی نیست، یک است. وقتی می گوییم ۴۱ سال طول می کشد، در واقع داریم به یک نسل کامل می گوییم: «صبر کنید تا پیر شوید، شاید آن وقت خانه دار شدید!» اینجا دیگر بحث زمین و وام نیست، بحث است.
راه حل شاید این باشد: به جای انبوه سازیِ متمرکز، سراغ مدل های کوچک مقیاس برویم. مثلاً همین زمین های ۹۹ساله را به تعاونی های محلی بسپاریم؛ جایی که مردم خودشان نقش سازنده و ناظر را داشته باشند. تجربه های جهانی نشان داده وقتی پروژه ها شوند، هم سرعت ساخت بالا می رود، هم هزینه ها کنترل می شود.
بله، موانع فنی مهم اند، اما تا وقتی مسکن ملی را به عنوان یک ببینیم، نه یک ، هر سال بر آمار صف ها اضافه خواهد شد. شاید وقت آن رسیده که به جای عدد و رقم، به چشم های منتظر نگاه کنیم…
آمارِ ۴۱ سال انتظار برای تحویل مسکن ملی، نه تنها نگران کننده که بازتاب دهنده شکافی عمیق بین برنامه ریزی و اجراست. اما آنچه این بخش را به نقطه عطف متن بدل می کند، اشاره به «اولتیماتوم های غیرضرور دولت برای دریافت آورده نقدی» است؛ گزاره ای که ناهمزمانیِ دریافت هزینه ها با پیشرفت واقعی پروژه را عیان می سازد. تجربه شخصی من به عنوان یکی از پیش خریداران، گواه آن است که فشار مالیِ تحمیل شده بر خانوارها، پیش از حتی آغاز عملیات ساخت، خود به مانعی مضاعف بدل شده است. این تناقض، نیاز به بازتعریف «زمان بندی تعهدات» را فریاد می زند.
“بالاخره یه خبری از مسکن ملی شنیدیم، ولی انگار قراره نسل هامون منتظر بمونن! 😅 امیدوارم این بار واقعاً به قول هاشون عمل کنن…”
«راه حل های روی کاغذ، هرگز درد بی مسکنی را درمان نخواهد کرد.»
تحلیل ارائه شده اگرچه روشنگر چالش های پیش روست، اما در یک نقطه دچار خطای بنیادین است: فرض می کند افزایش سرعت ساخت، مشکل را حل می کند؛ حال آنکه مسأله اصلی، «نقصانِ نظام توزیع» است، نه کمبود زمان. این حجم از ناهماهنگی میان نهادها، نشان دهنده غفلت از اصلِ «هم پیوندیِ ارکان توسعه» است.
“دلم برای این همه انتظار سنگین شده…”
پیام اصلی رو مثل یه مسابقه دو می بینم که دونده ها رو با طناب بستن و انتظار دارن رکورد بزنن!
با این نتیجه گیری که “رفع ۵ مانع، مشکل رو حل می کنه” موافق نیستم. به نظرم مشکل اصلی، سیستم ناکارآمدیه که مثل چرخ دنده های زنگ زده می چرخه. راه حل جایگزین: دولت به جای ساخت مستقیم، باید با حمایت از سازنده های خصوصی و تسهیل قوانین، بازار رو به حرکت دربیاره.
ممنون، خیلی مفید و به موقع بود. 😎 😄 😙
موافقم که مسکن ملی یه طرح ضروریه، ولی چرا همیشه باید منتظر دولت باشیم؟ یه لحظه فکر کنین اگه به جای زمین های ۹۹ساله، به سمت مشارکت واقعی مردم و بخش خصوصی می رفتیم… الان شاید وضع فرق می کرد. توی این همه سال، چرا هیچکس به فکر راه حل های خلاقانه تر نیفتاده؟
راستش رو بخواین، من یه حس عجیبی دارم که شاید این عدد ۴۱ سال، یه جورایی نقشه ست… نه برای شکست، بلکه برای آزمون صبر ما. ولی صبر هم حدی داره، دیگه!
حالا که حرف از موانع شد، مشکل فقط پول و زمین نیست؛ انگار یه چیزی تو هواست… یه انرژی منفی که داره همه چیز رو کند می کنه. شاید اگه یه کم همدلی بین دولت، بانک ها و مردم به وجود می اومد، این معجزه زودتر اتفاق می افتاد.
پس بذارین یه پیشنهاد جسورانه بدم: چرا خودمون دست به کار نشیم؟ شاید راه نجات، تو همکاری های محلی و دور زدن بوروکراسی های بی پایان باشه…